یکشب، تونی نمیتوانست بخوابد. فکرهای زیادی به سرش میزد؛ و از همه بیشتر، فکر یک جن به سراغش میآمد که تصویرش را در یکی از کتاب قصههایش دیده بود.
بخوانیدTimeLine Layout
مهر, ۱۴۰۰
-
۳ مهر
قصه کودکانه صُبحِ بیداری || صبح ها برای مدرسه زود از خواب بیدار شیم!
سپیدۀ صبح، آسمان را روشن کرده بود. خورشید، آرامآرام داشت طلوع میکرد. ماه و ستارگان که در برابر نور خورشید، کمکم رنگپریده میشدند، هر یک از گوشهای به آن نگاه کردند و لبخندزنان گفتند: «خورشید خانم سلام!»
بخوانید -
۳ مهر
قصه کودکانه ستارهای که از آسمان افتاد
یکشب ستارهای از آسمان افتاد. اولازهمه روباه آن را پیدا کرد و ستاره را به لانهاش برد تا تولههایش از تاریکی نترسند و احساس آرامش و آسایش بکنند.
بخوانید -
۳ مهر
قصه کودکانه سایه خرس || به جای دعوا، آشتی کنیم!
قصه کودکانه: یک روز صبح، خرس کوچولو قلاب ماهیگیریاش را برداشت و به کنار برکه رفت. یک کرم بزرگ پیدا کرد، آن را سر قلاب گذاشت و به برکه نگاه کرد. یک ماهی بزرگ دید و با خودش فکر کرد: «من باید این ماهی را بگیرم.»
بخوانید -
۲ مهر
قصه کودکانه آموزنده پینهدوز بداخلاق || آشنایی با حیوانات دریا و خشکی
قصه کودکانه آموزنده «پینه دوز بداخلاق» یک داستان ساده و کوتاه است که چندین هدف را دنبال می کند. اول می خواهد بگوید بداخلاقی خیلی بد است. بعد می خواهد ساعت را به کودکان بیاموزد و در پایان، کودکان را با حیوانات و حشرات جهان آشنا کند.
بخوانید -
۲ مهر
قصه کودکانه پیله: داستان کرم های ابریشم
روزی روزگاری در جایی از این دنیای بزرگ، جنگل زیبایی بود که درختان بلند سر به فلک کشیدهای داشت. در این جنگل همه جور حیوانی زندگی میکرد: از چرندهوپرنده گرفته تا خزنده و درنده.
بخوانید
شهریور, ۱۴۰۰
-
۳۱ شهریور
قصه کودکانه پلنگ سیاه || نبرد زیرکانه با گرگ ها
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. کوهستان، ساکت و آرام بود. تنها صدای زمزمۀ چشمه که از دل کوه میجوشید و بیرون میپرید شنیده میشد. کلاغ، نوک درخت، بالای کوه ایستاده بود و دوروبر را میپایید.
بخوانید -
۳۰ شهریور
داستان آموزنده کودکانه: مهربانتر از پدر || برگی از زندگانی حضرت علی (ع)
آن روز مانند بسیاری از روزهای دیگر، پیاده و تنها از کوچهای در شهر کوفه عبور میکرد. در بین راه، زنی را دید که مشک آبی را بر دوش گذاشته است. سنگینی مشک آب، قد او را خمیده کرده بود...
بخوانید -
۲۹ شهریور
داستان آموزنده کودکان: کلاغ و باغ پرندهها || خودت باش!
داستان آموزنده کودکان: سالها پیش، در گوشهای از سرزمین هندوستان، کلاغی تنها روی شاخههای درخت نارونی برای خودش آشیانه ساخته بود. در اطراف درخت نارون، باغی بزرگ، سرسبز و آباد بود که تعداد زیادی از پرندگان مختلف در آن زندگی میکردند.
بخوانید -
۲۸ شهریور
جنگ بدر: داستان زندگی پیامبر اسلام برای کودکان و نوجوانان
اهالی شهر یثرب باخبر شدند که پیامبر خدا از مکه خارج شده است. ازاینرو هرروز بعد از نماز صبح به دروازۀ شهر میآمدند و منتظر تشریففرمایی آن حضرت میشدند و چون گرمی هوا شدت مییافت به خانههای خود بازمیگشتند.
بخوانید