یه روز غروب جمعه رفت حسنی تو کوچه گرسنه بود حسابی رفت بخره کلوچه دید بچهها گرفتند یه گربهی بیچاره گربه اسیر اونهاست راه فرار نداره
بخوانیدTimeLine Layout
آبان, ۱۴۰۰
-
۲۴ آبان
کتاب شعر کودکانه: حسنی و ماهی طلایی
حسنیِ ما ماهی داره ماهی شو خیلی دوست داره یه ماهی کوچیک و ناز حسنی بهش میگفت: ناناز
بخوانید -
۲۳ آبان
شعر و قصه کودکانه: حسنی انقدر لج نکن!
حسنی از خواب بیدار شد روی دوچرخهاش سوار شد پاچهی شلوار رو تا زد روی زین پرید و پا زد دور حیاط چرخ میزد تُرمز و تکچرخ میزد خاله جون هر چی صداش کرد حسنی فقط نگاش کرد
بخوانید -
۲۳ آبان
قصه کودکانه: حسنی میخواد قوی بشه! / خاصیت ماهی و میگو برای کودکان
حسنی بهجز ساندویچ سوسیس و کالباس و هلههوله به هیچ غذای دیگری لب نمیزد. هر وقت هم که مادرش غذاهایی مثل ماهی و میگو درست میکرد، حسنی میگفت: - «ماهی چیه؟ اَه و اَه و اَه، میگو چیه؟ پیف و پیف و پیف!»
بخوانید -
۲۳ آبان
شعر و قصه کودکانه: حسنی میخواد بره فضا
باز یکی بود یکی نبود اونور این چرخ کبود تو سرزمین قصهها بهجز خدا هیشکی نبود اما چرا، یادم نبود انگاری اونجا یکی بود تو یه ده سبز و قشنگ یه پسر شیطونی بود
بخوانید -
۲۲ آبان
کتاب شعر کودکانه: حسنی ما دکتر شده
نون و پنیر تازه دفتر قصه بازه شربت و شیر و بستنی اومد دوباره حسنی حسنی تو یه درمانگاه میکرد به دکتر نگاه اینور و اون ور میزد به هر مریض سر میزد
بخوانید -
۲۲ آبان
مجموعه شعر کودکانه: حسنی کلاس اوّله / سرودۀ اسدالله شعبانی
حسنی ما کتاب داره کیف داره دفتر تکلیف داره صبح که میشه، همیشه از خواب خوش پا میشه دست و روشو میشویه تمیز و زیبا میشه.
بخوانید -
۲۲ آبان
کتاب شعر کودکانه: حسنی باسواد شده ، عم قزی خیلی شاد شده
آی قصه، قصه، قصه یک قصۀ پیوسته قصۀ اون عم قزی کفشهای او قرمزی همانکه یک نوه داشت اون رو خیلی دوست میداشت زندگی میکردند باهم خوشحال و شاد و بیغم
بخوانید -
۲۱ آبان
شعر کودکانه: حسنی بلا میشه یک آقا
یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود حسنی میخواست بزرگ بشه زود همیشه میرفت پیش مامانی بهش میگفت: آیا میدانی من کی میشم مثل بابا برای خودم میشم یک آقا؟
بخوانید -
۲۱ آبان
قصه کودکانه: آشنایی با امام حسن عسکری علیهالسلام
پیشوای یازدهم شیعیان، امام حسن عسکری (ع) در هشتم ربیعالثانی سال ۲۳۲ هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود. پدرش امام هادی (ع) و مادرش حدیثه بود.
بخوانید