Masonry Layout

 قصه های قشنگ فارسی: دزد ناشی و افسون مرد ثروتمند

 قصه های قشنگ فارسی: دزد ناشی و افسون مرد ثروتمند 1

صدها سال پیش‌ازاین، زن و مرد ثروتمندی در خانه‌ی بزرگ و مجللی به سر می‌بردند...پول و ثروت آن‌ها خیلی زیاد بود و البته آن‌ها تمام پول و ثروت خود را به‌وسیله‌ی تجارت و از راه کار و کوشش به دست آورده بودند.

بخوانید

علاءالدین و چراغ جادو / برگرفته از جلد 59 مجموعه کتاب‌های طلایی

علاءالدین و چراغ جادو / برگرفته از جلد 59 مجموعه کتاب‌های طلایی 2

سال‌ها پیش در کشور افسانه‌ای چین، در آن زمان که هنوز خاقان‌ها بر آن سرزمین حکومت می‌کردند و چین را دیواری بزرگی فراگرفته بود، پیرمرد خیاط گدایی به نام «نیکونخ» زندگی می‌کرد. این خیاط از مال دنیا فقط یک پسر به نام علاءالدین و یک زن داشت.

بخوانید

 قصه های قشنگ فارسی: شتر گمشده / فریب دشمن را نخور!

قشنگترین-قصه-های-فارسی-برای-کودکان-شتر-گمشده

حکایت کرده‌اند که در زمان‌های خیلی قدیم، در نی‌زار دورافتاده‌ای شیری زندگی می‌کرد. شغال و گرگ و کلاغی هم در نزد آن شیر می‌زیستند که جیره‌خوار شیر بودند، یعنی هرگاه شیر طعمه‌ای به چنگ می‌آورد، ابتدا خودش به‌اندازه‌ی کافی از آن طعمه میل می‌کرد و بعد بقیه‌ی آن را برای شغال و گرگ و کلاغ به‌جا می‌گذاشت

بخوانید

قصه های قشنگ فارسی: دختر دریا / مرد زاهد و ماهی کوچولو

قشنگترین-قصه-های-فارسی-برای-کودکان-دختر-دریا

در زمان‌های خیلی خیلی قدیم، در کنار یک جنگل سرسبز و انبوه مرد زاهدی زندگی می‌کرد. کلبه‌ی کوچک و فقیرانه‌ی زاهد در نزدیکی جنگل قرار داشت. او روزها به جنگل می‌رفت و پرندگان و یا حیواناتی را که مریض بودند معالجه می‌کرد و شب‌ها در کلبه‌ی خود به عبادت مشغول می‌شد...

بخوانید