مردی استرآبادی برای من نقل کرد که به محلّه عسکر در سامرّا رفتم و سیصد دینار در کیسهای نهاده بودم
بخوانیدMasonry Layout
داستانهای امام زمان (عج): سهم غریم
هنگامی که از بغداد به مرو باز گشتم، مردی که او را محمّد بن حصین کاتب میگفتند و اموالی برای امام زمان علیه السلام جمعآوری کرده بود
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): بدهکاری سهم امام
پانصد دینار سهم امام بدهکار بوده و از این جهت دلتنگ شده بودم.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): باز آی دلا هر آنچه هستی باز آی
محمّد بن جعفر با گروهی که امام حسنعسکری علیه السلام را در زمان زندگی آن حضرت ملاقات نموده بودند، و در میان آنها علی بن احمد بن طنین نیز حضور داشت،
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): امسال به حج مَرو
پدرم، نامهای به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح (نوبختی) - سومین نائب خاص امامزمان علیه السلام نوشت و از حضرت درخواست اجازه تشرّف به حج نمود.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): گنج سلیمان در اسپانیا
حضرت سلیمان علیه السلام در زمان خود، به گروه جن امر کرده است که شهری از مس برای او بسازند،
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): خداحافظ ای کاخ!
مردی به نام «نوشجان» به او گفت: وقتی اسبان عرب به قادسیه تاختند، و یزدگرد از وضع رستم فرخزاد و تسلیم شدن او آگاه شد
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): امام حسن عسکری علیه السلام در زندان
ما در زندان بودیم که امام حسن عسکری علیه السلام را نیز به زندان آوردند.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): نطق آب و نطق خاک و نطق گل
شبی که موسی علیه السلام در کوه طور مورد خطاب واقع شد، به هر درختی در کوه و هر سنگ و گیاه که نگاه میکرد
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): دجّال در کعبه
سالی که حضرت صادق علیه السلام به مکّه به قصد حجّ تشریف آورد بود، ایشان را دیدم که زیر ناودان کعبه ایستاده و مشغول دُعا بود،
بخوانید