سال 292 هجری قمری برای انجام اعمال حجّ، به مکّه مکرّمه مشرّف شدم.
بخوانیدMasonry Layout
داستانهای امام زمان (عج): دوست داری امام زمانت را ببینی؟
سال 306 هجری قمری به قصد مراسم حجّ به مکّه مشرّف شدم، پس از ادای مناسک حجّ، در مکه مقیم شدم، تا سال 309 در مکّه ماندم.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): در جستجوی یار!
از شهر «فُسطاط» به قصد سفر حج، با گروهی از ملازمانم خارج شدم. در منزل دوم که «عباسیه» نام داشت، برای استراحت و نماز توقف کردم
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): روزهای ظهور!
قبل از سال 300 هجری قمری به مکه مشرف شده بودم. روزی در بیتالحرام مشغول طواف بودم. شوط هفتم را آغاز کرده بودم که چشمم به عدّهای از حاجیان افتاد
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): شلمغانی؛ و عاقبت او!
روزی به خانه مادر ابوجعفر بن بسطام رفتم، او به استقبال من آمد و احترام زیادی بر من نمود تا جایی که خم شد تا پاهای مرا ببوسد!
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): پسر حلاّج و حمایت وی از پدر!
روزی پسر منصور حلاّج به قُم آمد و نامهای به نزدیکان ابوالحسن موسی بن بابویه قمی نوشت
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): ادّعای حلاّج و رسوایی او!
روزی حلاّج در نامهای خطاب به ابوسهل نوبختی که از رؤسای شیعه بود، نوشت: من وکیل صاحبالزمان علیه السلام هستم
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): ادّعای وکالت!
بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام، شخصی به نام محمّد بن علی بن بلال ادّعای وکالت حجّة بن الحسن عسکری علیه السلام را نمود
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): شیعه به کجا پناه ببرد؟
در سال 262 هجری قمری به خدمت حکیمه خاتون، دختر امام جواد علیه السلام و خواهر امام هادی علیه السلام و عّمه امام حسن عسکری علیه السلام شرفیاب شدم
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): رحمت خدا بر علی بن بابویه قمی!
در بغداد به حضور مشایخ شیعه رسیدم. ابوالحسن علی بن محمّد سمری بدون مقدمه گفت: خداوند علی بن حسین بن بابویه قمی را رحمت کند.
بخوانید