یکی بود، یکی نبود. در روزگار گذشته قورباغهای در چاهی زندگی میکرد؛ او در این چاه، زندگی خوب و راحتی داشت. چاهی بود خنک و عمیق که دورتادورش را سنگهای خزهپوش فراگرفته بودند و ...
بخوانیدMasonry Layout
قصۀ کودکانه: دنیای دولفین کوچولو || نجات جان دولفین کوچولو
دولفین کوچولو، دومین ماه عمر خود را پشت سر میگذاشت. او در این مدت کوتاه خیلی چیزها یاد گرفته بود. دولفین کوچولو، علاقه خاصی به مادرش داشت؛ اما از خالهاش کمی میترسید.
بخوانیدچرا قصه میخوانیم؟ || قصه و داستان چه فایدهای دارد؟
شاید این سؤال برای همه ما پیش آمده باشد: «چرا قصه میخوانیم؟» چرا چیزی بخوانیم که واقعیت ندارد یا اگر دارد، زمان آن گذشته و به خاطرهها پیوسته است.
بخوانیدبازیهای محلی و بومی ایران: بازی یه قل دو قل
هر نفر پنج سنگ کوچک برداشته آنها را بالا میاندازد و با پشت دست میگیرد. هر کس سنگ بیشتری روی دستش ماند شروعکننده بازی است.
بخوانیدبازیهای محلی و بومی ایران: بازی هفتسنگ
ابتدا هفت عدد سنگ را رویهم میچینند، سپس شرکتکنندگان به دو گروه مساوی تقسیم شده و بهقیدقرعه، گروه آغازکننده را مشخص میکنند.
بخوانیدبازیهای محلی و بومی ایران: بازی وَسَطی
شرکتکنندگان یارکشی کرده و به دو دسته تقسیم میشوند و بهقیدقرعه، مشخص میکنند اول کدام گروه، وسط باشد.
بخوانیدبازیهای محلی و بومی ایران: نجات بازی
شرکتکنندگان به دو گروه تقسیم شده بهقیدقرعه یک تیم بهعنوان داروغه و یک تیم بهعنوان دزد انتخاب و یک محل را بهعنوان زندان انتخاب میکنند. با اعلام آمادگی دو تیم، تیم دزد یه سرعت پراکنده میشوند و تیم داروغه باید افراد تیم دزد را گرفته و به زندان ببرند.
بخوانیدبازیهای محلی و بومی ایران: بازی خَرِ سُوز (خر پلیس)
بازیکنان به دو دسته مساوی تقسیم شده و هر دسته یک نفر را بهعنوان سالار انتخاب میکنند. بهقیدقرعه یک تیم نقش خرک و تیم دیگر نقش سوار را بازی میکنند.
بخوانیدبازیهای محلی و بومی ایران: لافَند بازی
لافند بازی یک بازی نمایشی عامیانه است که بیشتر در استانهای شمالی کشور اجرا میشود. شکل حرفهای این بازی، نیاز به تخصصِ و تمرین بسیار دارد.
بخوانیدبازیهای محلی و بومی ایران: بازی گرگم و گله میبرم
از بین شرکتکنندگان، دو نفر از چابکترین افراد بهعنوان گرگ و چوپان انتخاب میشوند، بقیه افراد در نقش بره، پشت چوپان صف میکشند و لباس یکدیگر را زنجیروار میگیرند.
بخوانید