آموزش الفبای فارسی به کودکان همراه با شعر و تصویر
بخوانیدMasonry Layout
داستان کودکانه: سگ در طویله || حق دیگران را ضایع نکن
قصه آموزنده: روزی تعدادی گاو ماده برای خوردن علف به طویله رفتند. گاوهای ماده، سگی را در حال استراحت روی علفها دیدند. وقتی سگ، گاوها را دید با صدای بلند پاس کرد و آنها را ترساند.
بخوانیدداستان کودکانه: راسو و کودک || آینده نگر باشید و زود قضاوت نکنید
داستان آموزنده: زن و مردی در خانۀ بزرگی با پسر کوچکشان زندگی میکردند. آنها از یک راسوی رام و دستآموز نگهداری میکردند. راسو و کودک خیلی همدیگر را دوست داشتند. آنها باهم بازی میکردند.
بخوانیدداستان کودکانه: چکاوک و مزرعهدار || خودت به خودت کمک کن
قصه آموزنده: چکاوکی در مزرعهی ذرت لانه ساخت. او با جوجههایش در این لانه زندگی میکرد. لانه آنها پناهگاه خوبی بود. تا اینکه ذرتها رسید و وقت چیدن آنها شد.
بخوانیدداستان کودکانه: پسرها و مغز بادام || بهجای اختلاف، صلح کنیم
داستان آموزنده: روزی دو پسربچه باهم از جادهای میگذشتند. در راه، بادامی روی زمین پیدا کردند. هردوی آنها با سرعت دویدند تا آن را بردارند. یکی از پسرها بادام را برداشت. پسر دیگر گفت: این بادام مال من است.
بخوانیدداستان کودکانه: بُنتی و شیشۀ شکلات || حرص و طمع خوب نیست
داستان آموزنده: یک روز عید، بُنتی همراه مادرش به خانهی زن ثروتمندی رفت. این زن ثروتمند دوست مادرش بود. بعد از سلام، دو زن همدیگر را بغل کردند و با روبوسی، عید را به هم تبریک گفتند.
بخوانیدداستان کودکانه و آموزنده: الاغ و بُت || برای عاقل یک اشاره بس است
قصه کودکانه: روزی مجسمهسازی الاغی را برای بردن یک بُت برای مشتری پولداری از جایی کرایه کرد. بت با دقت زیاد و بسیار زیبا ساخته شده و الاغ، غرق زیبایی بت شده بود.
بخوانیدداستان کودکانه و آموزنده: اسب و مرد || آزادی، هدیۀ خداست
قصه آموزنده: روزی اسبی به مردی رسید و گفت: خواهش میکنم به من کمک کنید! یک ببر وحشی به جنگل آمده و میخواهد مرا بکشد.
بخوانیدداستان کودکانه: سفیدبرفی و هفت کوتوله || پایان راه ملکه بدجنس
قصه کودکانه: در روزگار قدیم، دختر جوان و زیبایی به نام سفیدبرفی که تنها فرزند پادشاه سرزمینی دور بود با نامادری ظالم خود، ملکه، زندگی میکرد. هرچه سفیدبرفی بزرگتر میشد، ملکه نسبت به زیبایی او حسادت بیشتری احساس میکرد.
بخوانیدشعر کودکانه: این باغوحش کوچک چه زیباست || آشنایی با نام حیوانات
شعرهای این کتاب را «ولادیمیر مایاکوفسکی» سروده است. او شاعر بزرگی بود که در حدود صدسال پیش، یعنی به سال ۱۸۹۴ میلادی (۱۲۷۳ خورشیدی) در «باگدادی» که یکی از شهرهای «گرجستان» است به دنیا آمد و نزدیک به سیوهفت سال زندگی کرد.
بخوانید