Classic Layout

افسانه-استرالیاافسانه-دم‌دار-شدن-کانگورو

افسان‍ه‌ هایی از بومیان استرالیا: افسانه دم‌ دار شدن کانگورو

سال‌ها پیش که هنوز تمام کانگوروها و خرس‌های استرالیائی آدم بودند یک خرس کوچک استرالیائی و یک کانگورو چنان باهم دوست شده بودند که در یک شکارگاه باهم زندگی می‌کردند و باهم شکار می‌رفتند.

بخوانید
افسانه-استرالیاافسانه-کوتاهی-بال-شترمرغ

افسان‍ه‌ هایی از بومیان استرالیا: افسانه کوتاهی بال شترمرغ

در زمان‌های قدیم بال شترمرغ‌ها به‌اندازه‌ای دراز بود که با آن تا آسمان پرواز می‌کردند و بر فراز ابرها لانه می‌ساختند. در یکی از روزها شترمرغی که از لابه‌لای ابرها به زمین می‌نگریست مشاهده کرد که در نیزار کنار تالابی لکلک‌های زیادی جمع شده‌اند

بخوانید
افسانه-استرالیا-افسانه-آویزان-شدن-روباه-پرنده-از-درخت

افسان‍ه‌ هایی از بومیان استرالیا: افسانه آویزان شدن روباه پرنده از درخت

در روزگاران قدیم روباه پرنده و سمندر دم خال‌مخالی باهم دوست صمیم بودند و در یک کپر زندگی می‌کردند و باهم شکار می‌نمودند. سمندر روزی به دوست خود گفت: من امروز می‌خواهم به نزد طایفه‌ای از بومیان بروم...

بخوانید
افسانه-استرالیا-افسانه-بی-دم-شدن-خرس-استرالیائی

افسان‍ه‌ هایی از بومیان استرالیا: افسانه بی دم شدن خرس استرالیائی

یک کانگوروی دم‌دراز در استرالیا بود و با یک خرس که او * هم دُم خیلی دراز داشت دوست صمیم بود و باهم در یک کپر زندگی می‌کردند. خشک‌سالی عجیبی بود و این دو دوست صمیم بر کنار گودال آب کم‌عمقی مسکن گزیده بودند.

بخوانید
افسانه-استرالیا-افسانه-سیاهی-کلاغ

افسان‍ه‌ هایی از بومیان استرالیا: افسانه سیاهی کلاغ

روزی از روزها کلاغی و شاهینی در بیشه‌ای باهم شکار می‌کردند. پس‌ازآنکه مدتی باهم راه رفتند تصمیم گرفتند که هر یک در جهت مخالف دیگری برود و به شکار بپردازد و در انتهای روز هرچه شکار کرده‌اند با یکدیگر قسمت کنند.

بخوانید