فصل تابستان بود. «امیل فیشر» می‌خواست برای گذراندن تعطیلات تابستان به شهر و پیش مادربزرگ و خاله‌اش برود. روز حرکت، پیش از ظهر، مادرش «خانم فیشر» درحالی‌که داشت چمدان او را می‌بست به او گفت: «خوب، امیل! حالا خودت را آماده کن

فهرست قصه های این مجموعه: 1- پسچی و نامه 2- آدم برفی‌ای که راه می‌ره 3- آرزوی بچه 4- چهار فصل 5- یک قصه‌ی آلمانی

فهرست قصه های این مجموعه: 1- مسواك كوچولوی تنها 2- سنگی روی ریل قطار 3- شبی كه موش كوچولو بیدار ماند 4- لاكپشت كوچولوی قهرمان 5- مامان کلاغ مهربان

فهرست قصه های این مجموعه: 1- زرافه ای كه دوست داشت پروانه باشد 2- پول گمشده 3- تفاوتهای دوست‌داشتنی 4- روزهای جشن و شادی (ویژه تولد امام حسین(ع)) 5- دوستان خوب

برای سال نو یک هدیه‌ی قشنگ به دست مارتین رسیده است. این هدیه‌ی زیبا، تقویمی با تصاویر رنگی است که پدربزرگش برای او فرستاده. ژان، برادرش، می‌گوید: «چه تقویم قشنگی! اونو روی دیوار آویزون می‌کنیم!»

فهرست قصه های این مجموعه: 1- میمون کوچولو 2- قصه ی عجیب پیرمرد 3- گل خنده، گل اخم 4- هندوانه ی شفابخش 5- چان

فهرست قصه های این مجموعه: 1- روباه دم بریده 2- حسن کچل 3- دختران انار 4- شوری آب دریا 5- علاءالدین و چراغ جادو

فهرست قصه های این مجموعه: 1- آدمکهای روی دیوار 2- افسانه ای از مصر 3- افسانه ی جیحون 4- لک لک 5- مرد بی فکر

سلام من به مهدی (عج) و به قلب آسمانی‌اش سلام من به پاکی و به لطف و مهربانی‌اش

فهرست قصه های این مجموعه: 1- کفاش و سه کوچولو 2- یک کلاغ چهل کلاغ 3- عمو نوروز 4- دختر تنها 5- پنج برادر