Classic Layout

داستان آموزنده ماهیگیر خوشبخت (14)

داستان آموزنده: ماهیگیر خوشبخت / خدا پاداش نیکوکاری را می دهد

فاطمه یکی از باهوش‌ترین و زیباترین دختران دهکده‌ی خود بود و پدرش تصمیم داشت او را به مرد ثروتمندی بدهد که با آسایش و راحتی زندگی نماید؛ اما یک روز قاسم ماهیگیر به خانه آن‌ها آمد و فاطمه را از پدرش خواستگاری کرد.

بخوانید
قصه کودکانه: خانم کفشدوزکی در زیر قارچ / جا برای همه هست 2

قصه کودکانه: خانم کفشدوزکی در زیر قارچ / جا برای همه هست

بهار بود و خانم کفشدوزک در جنگل گردش می‌کرد. از روی این برگ به روی آن برگ می‌رفت و برای خودش آواز می‌خواند. ناگهان چند ابر سیاه جلوی خورشید را گرفتند و هوا بارانی شد. خانم کفشدوزک به دوروبرش نگاه کرد تا پناهگاهی پیدا کند. یک قارچ کوچولو در چند قدمی‌اش بود.

بخوانید
قصه-کودکانه-پری‌-های-ته-باغ

قصه کودکانه: پری‌ های ته باغ / بالاخره یک دختر کوچولوی بانمک دیدم

باغ بزرگ و سرسبز بود. پر از گل‌ها و درخت‌های جورواجور. توی این باغ قشنگ، به‌جز آدم‌ها چند تا پری هم زندگی می‌کردند. یک روز پری بنفشه رو به پری پروانه کرد و گفت: «خیلی دلم می‌خواهد یکی از بچه‌های آدم‌ها را ببینم.»

بخوانید
قصه-کودکانه-آمبولانس-و-مو-فرفری

قصه کودکانه: آمبولانس و مو فرفری / از کادر درمان تشکر کنیم

جو راننده‌ی یک آمبولانس بود و آن را امی صدا می‌زد. روزی آن‌ها در خیابان بودند که ناگهان صدایی را از فرستنده‌ی امی شنیدند «توجه، توجه! دختری به نام سوزان در پارک جنگلی از یک بلندی افتاده و زخمی شده است. فوری او را به بیمارستان بیاورید. تمام!»

بخوانید
داستان-کوتاه بله-نیروانایی-در-کار-نیست کورت وونه گات

داستان کوتاه: بله، نیروانایی در کار نیست + همراه با فایل داستان صوتی / کورت وونه‌گات جونیور

یکی از کشیش‌های فرقه یونیتاریسم 1 که شنیده بود رفته‌ام پیش ماهاریشی ماهش 2، پیرو مرادِ بیتل‌ها و داناون و میافارو، آمد دیدنم و پرسید «شیاده؟» اسم این کشیش چارلی‌یه. پیروان فرقه یونیتاریسم به هیچ‌چیز اعتقاد ندارند. من هم پیرو همین فرقه‌ام

بخوانید
قصه-تصویری-کودکانه-عشق-بی-قید-و-شرط-خواهر

قصه تصویری کودکانه: عشق بی قید و شرط خواهر

روزی روزگاری در شهر کوچکی در دوردست‌ها، دو یتیم با نام‌های النور و برادرش توبی زندگی می‌کردند. النور خیلی سخت کار می‌کرد. گاهی به‌عنوان پیشخدمت برای بازرگان‌ها و گاهی به‌عنوان فروشنده. اما وقتی‌که خشک‌سالی به قلمرو آن‌ها رسید، همه‌ی بازرگان‌ها آنجا را ترک کردند.

بخوانید