دیوید کاپرفیلد رمان پرسوز و گداز و عاشقانه ای است. اندوه، همیشه با انسان بوده است و دیوید کاپرفیلد این اندوه را به خوبی نمایش می دهد. صحنه های عشق و عاطفه مادرانه، از دست دادن عزیزان، عشق و دلداگی ، وفا و خیانت و شادی و تسلی ، همه و همه در دیوید کاپرفیلد تجلی یافته است.
بخوانیدClassic Layout
کتاب داستان جزیره اسرارآمیز: نوشته ژول ورن – جلد 17 کتابهای طلائی برای نوجوانان
مسافران یک بالن هوایی بر فراز دریا دچار حادثه می شوند و بالن آنها در جزیره ای دورافتاده و خالی از سکنه سقوط می کند.در ابتدا خود را تنها می یابند اما حوادثی که برایشان اتفاق می افتد کم کم به آنها می فهماند که تنها نیستند . بلکه یک نفر دیگر نیز در جزیره است و مراقب آنهاست...
بخوانیدقصه کودکانه خانم نی بِل: خرگوش مهربان مزرعه توت جنگلی
خانم نِی بِل یه خانم خرگوش مهربونه که به همراه سه تا بچه هاش در مزرعه شاه توت زندگی میکنه . تا اینکه یک روز بچه هاش مریش میشن ...
بخوانیدداستان کودکانه: جو پستچی || سینهسرخ نامهرسان مزرعه توت جنگلی
جو، پرنده کوچولویی است که در مزرعه شاه توت زندگی میکنه و کارش رساندن پیام ها و نامه های حیوانات مزرعه است. تا اینکه یک روز حیوان قرمز بزرگی پا به مزرعه می گذارد...
بخوانیددو داستان کودکانه: پرواز لک لک و لاک پشت || حسنی و ماجرای سیب زمینی پخته
این کتاب دوتا قصه قشنگ داره. اولیش، قصه قدیمی پرواز کردن لاک پشت با لک لک هاست و دومی هم قصه آتش بازی حسنی است که با این کارش خانه را به آتش کشید: بچه ها با آتش بازی نکنید!
بخوانیدکتاب شعر کودکانه: خروس جنگی || ماجرای خروس یارقلی
یار قلی داشت یک خروس خوشگل و ناز و ملوس با بالهای رنگارنگ مثل پرهای طاووس
بخوانیدداستان کودکانه: اژدهای پیت || حیوان دستآموز عجیب
پیت تنها پسریه که توی دنیا به جای گربه و قناری یه اژدهای دست آموز داره! اما نگهداری از یه اژدها کار آسونی نیست...
بخوانیدقصه کودکانه: آقا ببره و خرس کوچولو || قصه ببری و وینی پو
داستان مصور ببری، خرگوشه، مینی پوه و پیگلِت (صورتی ریزهمیزه) در جنگل صدجریبی و شیطنت های ببری
بخوانیدکتاب داستان خیّاط کوچولو : جلد 16 کتابهای طلائی برای نوجوانان
پسرکی خیاط تن به سرنوشت نمی دهد و با عزم بلندی که دارد به جنگ سرنوشت می رود تا به شاهزاده ای واقعی تبدیل شود! اما برخلاف آنچه می اندیشد، همیشه نمی توان سرنوشت را تغییر داد اما همچنان می توان خوشبخت بود...
بخوانیدکتاب داستان شاهزاده و گدا: نوشته مارک تواین – جلد 14 کتابهای طلائی برای نوجوانان
شاهزاده ادوارد همیشه در قصر سلطنتی بود و اجازه نداشت بیرون برود. شاهزاده آرزو داشت مثل بچه های دیگر در خیابان بازی کند. برای همین، جایش را با تام گدا عوض کرد و نزدیک بود برای همیشه توی خیابان بماند و گدایی کند ...
بخوانید