یکی بود یکی نبود، یک پسر کوچولویی بود که یک بره سیاه کوچولو داشت. این بره با همه برهها فرق داشت جون سرتاپاش سیاه بود و حتی یک لکه سفید هم روی بدنش نبود.
بخوانیدClassic Layout
بچه قایق شجاع – قصه های والت دیزنی برای کودکان و خردسالان
توت همیشه با خودش فکر میکرد که پدرش شغل خیلی مهمی دارد. وقتی که پدرش قایقهای بزرگ رو به طرف اسکله میکشید، توت با غرور تماشا می کرد.
بخوانیدببر دروغگو – قصه های والت دیزنی برای کودکان و خردسالان
یک روز صبح تابستان کانگا که کارهای زیادی داشت، پسرش رو با آقاببره به پیک نیک فرستاد تا با هم ناهار بخورند. همونطور که راه میرفتند آقاببره ازکارهائی که ببرها میتونستند بکنند برای او تعریف کرد .
بخوانیدقصه فانتزی، آلیس در سرزمین عجایب، جلد 39 کتابهای طلایی برای نوجوانان
آلیس زیر یک درخت دراز کشیده بود و داشت یک کتاب می خواند که یکدفعه چشمش به یک خرگوش افتاد. خرگوش عجله داشت و مدام به ساعتش نگاه می کرد. آلیس خیلی تعجب کرد. برای همین به دنبالش رفت و وارد سرزمین عجایب شد.
بخوانیدعروس رفته گل بچینه، قصه عاشقانه گل ها
کسی که خطبهٔ عقد را میخواند، گفت: «عروس خانم! بنده وکیلم؟»یکی گفت: «عروس رفته گل بچینه.»عروس خانم رفته بود گل بچیند. عروس خانم اینطرف باغ را گشت، آنطرف باغ را گشت؛ اما هیچ بوتهای گل نداشت. غنچه نداشت. عروس گفت: «حالا چی کار کنم، چی کار نکنم؟»
بخوانیدقصه کودکانه، کلاه فروش و میمون ها
روزی روزگاری، در دهکدهای کلاهفروشی زندگی میکرد. این کلاه فروش، تمام سال کار میکرد و کلاههای رنگارنگی میساخت که هیچکدام شبیه هم نبودند. بعد هم آنها را به بازارچهٔ دهکده میبرد و میفروخت.
بخوانیدقصه من، طوطی و پدربزرگ، این قسمت: پرندههای مهربان
پاییز بود. هوا خیلی سرد شده بود. من داشتم به مدرسه میرفتم. پدربزرگ و طوطی ما، «قندک»، هم همراه من بودند.
بخوانیدبار سنگین، قصه مشورت شتر بیچاره با رفیق ناباب
شتر بیچاره خیلی غمگین بود. همیشه روی پشتش بارِ سنگین بود. آن روز تازه از رودخانه رد شده بود که دوستش خرگوش را دید. خرگوش سلام کرد و پرسید: «چه حال؟ چه خبر؟»
بخوانیدقصه آموزنده، صحرایی که دنبال شتر میگشت
روزی بوتهٔ تیغ که حوصلهاش سر رفته بود به صحرا گفت: «تو چه صحرایی هستی که شتر نداری؟»
بخوانیدبوی بهار ، قصه ای به یاد شهدای روز دانش آموز، 13 آبان 1357
شهادت اوج خوشبختی است. اما وقتی آدم ها شهید می شوند، آنها که دوستشان دارند دلشان برایشان تنگ می شود. مثل بهار، که در روز دانش آموز شهید شد ...
بخوانید