فرنی، پاندای کوچولو، حسابی گیج شده بود! اون پرسید: من چه هدیهای میتونم برای روز مادر به مامانم بدم؟!
بخوانیدClassic Layout
قصه کودکانه موجود کثیف بوگندو! / بچه باید تمیز باشه
امروز یه چیزی داره آنا رو دنبال میکنه! اون کثیفه! بوگندو هم هست! شبیه یک هیولاست! آنا توی دویدن خیلی خوبه! ولی اون هیولا هم توی دنبال آنا دویدن حسابی ماهره!
بخوانیدداستان کودکانه: اردک نرمالو / حمام رفتن کار خوبیه
اردک نرمالو بیدار شو! وقتشه که صبح رو شروع کنی! اردک نرمالو پا میشه و میپره توی وان!
بخوانیدداستان کودکانه: سگ خالخالی / دزدی کار خوبی نیست
سگ خالخالی یه لنگه جوراب داره! اون این جورابو از یه نینی کوچولو کش رفته!
بخوانیدداستان کودکانه: کرم ابریشم دنبال کفش میگرده!
کرم ابریشم کفشش رو گم کرده! وقتیکه راه میره پاش خیلیخیلی درد میگیره! کرم ابریشم رفت پیش آقای عنکبوت و گفت: آقای عنکبوت! میشه یک کفش به من قرض بدید؟
بخوانیدقصه کودکانه: اون نی نی کیه؟ / نی نی جلوی آینه
اون نینی کیه؟ اون نینی میتونه راه بره! دقیقاً مثل من!
بخوانیدداستان کودکانه: اولین عکس خانوادگی نینی
اون روسری نارنجی کیه؟ اون مال مامانه! این پیراهن آبی مال کیه؟ مال باباست!
بخوانیدقصه کودکانه: لیا، دختر رؤیاپرداز
لیا یک دختر رؤیاپردازه! اون وقتی توی آسمون نگاه میکنه، ابرها رو معمولی نمیبینه! به جاش، لیا قوهایی رو میبینه که دارن پرواز میکنن، ماهیهایی که میپرن و گوسفندهایی که میدون!
بخوانیدقصه کودکانه: من مامانمو خیلی دوست دارم!
مامانم منو خیلی دوست داره! اون همیشه حسابی کار میکنه و من ازش کلی چیز یاد میگیرم! وقتی مامانم آشپزی میکنه، منم ازش آشپزی یاد میگیرم!
بخوانیدقصه کودکانه: یک آدم فضایی توی خونهی ماست!
یک آدم فضایی توی خونهی ماست! من مطمئنم که بهمون حمله کرده! رنگ دیوارها داره عوض میشه! حتماً کار آدم فضاییه! هوا داره گرم میشه! حتماً کار آدم فضاییه!
بخوانید