در یک مزرعه، حیوانات اهلی زندگی می کردند. روباه مکار نقشه می کشید تا به مزرعه حمله کند و مرغ و خروس ها را شکار کند. اما گربه کوچولو با یک نقشه عالی، درس خوبی به روباه داد تا دیگر به مزرعه نیاید.
بخوانیدClassic Layout
داستان «بازمانده سرخپوستان» یا «آخرین موهیکان» – جدال عشق و نبرد – (جلد 44 از مجموعه کتابهای طلائی)
داستان «بازمانده سرخپوستان» یا «آخرین موهیکان» داستان زندگی و جنگ و جدال های سرخپوستان کانادا است. نبرد سرخپوستان و فرانسوی ها علیه سربازان انگلیسی و عشق دوطرفه به دختران زیبای انگلیسی و نهایتاً مرگ آخرین موهیکان، موضوعات اصلی این داستان جذاب و خواندنی است.
بخوانیدکتاب قصه کودکانه «گربه ناقلا» – عاقبت حقّه و حیله گری
ناقلا واقعاً یک گربه ناقلا بود و همه اش به دنبال شکار پرنده ها بود. اما ماجراهای این قصه درس خوبی به ناقلا داد تا دست از آزار و اذیت پرنده ها بردارد.
بخوانیدقصه کودکانه قدیمی «گربه چکمهپوش» قصهای جذاب و خواندنی برای کودکان و نوجوانان
«گربه چکمه پوش» قصه گربه عجیب و سخنگویی است که بسیار زررنگ است و با هزار حقه و ترفند، صاحب فقیر خود را به پادشاهی می رساند.
بخوانیدقصه کودکانه «گربه چکمهپوش» – نسخه چاپ چکسلواکی
پیتر پسر آسیابان بود.وقتی پدرش مرد از همه مال دنیا یک گربه به او ارث رسید. پیتر خیلی ناراحت بود؛ اما گربه خیلی از پیتر زرنگتر بود و برای پیتر کارهایی کرد که ارزشش خیلی بیشتر از کل دارایی های آسیابان پیر بود.
بخوانیدقصه «گوهر شبچراغ» – افسانه عامیانه زیبا درمورد توکل کردن بر خدا
انسان در همه حال باید بر خدا توکل کند. اگر شما یک سنگ جادویی داشته باشید که آرزوهای شما را برآورده سازد چه کار می کنید؟ دلتان را به سنگ می سپارید یا به خدا؟ پس این قصه را بخوانید.
بخوانیدقصه کودکانه «گنج دزدان دریایی» – و دونالد داک – مجموعه قصه های والت دیزنی
یک روز عمو دونالد یعنی همان «دونالد داک» معروف به همراه برادزاده هایش یک نقشه گنج دست گرفت و به دنبال یافتن گنج دزدان دریایی رفت.آنها با ماجراهای زیادی روبرو شدند.
بخوانیدداستان آموزنده «فیندرلا» – اهمیت تربیت درست و انتخاب نام مناسب برای کودکان
فیندرلا یک دختربچه نقنقو و بیتربیت بود که نتیجه تربیت نادرست پدرومادرش بود. خانواده فیندرلا نه اسم درستی روی او گذاشته بودند و نه از روش تربیتی درستی برای تربیت این دختربچه استفاده کرده بودند. نتیجه اش هم شد «فیندرلا»
بخوانیدقصه آموزنده کودکانه «فسقلی» – بچه باید حرفشنو باشه!
فسقلی یک بچه نیموجبی حرف گوشنکن بود که به حرفهای بابا و مامان گوش نمی داد.اما یک اتفاق خیلی بد برای فسقلی افتاد و فسقلی فهمید که باید به حرف بزرگترها گوش دهد.
بخوانیدقصه آموزنده «فلفلی و گلباقالی» – عاقبت غرور و خودپسندی
در یک مزرعه دو بوقلمون زندگی می کردند که اسم یکیشان گلباقالی بود. گلباقالی خیلی مغرور بود و خیال می کرد زیباترین بوقلمون دنیاست. اما برایش اتفاقی اقتاد که تبدیل به یک بوقلمون افتاده و فروتن شد.
بخوانید