Classic Layout

داستان-کودکانه-چینی-چپ-و-راست!

داستان کودکانه پیش از خواب: چپ و راست / سر کلاس به حرف معلمت گوش کن!

معلم روی تخته‌سیاه نوشت: «چپ»، «راست». بعد این دو کلمه را بلند خواند. بعد از دانش‌آموزان خواست تا آن‌ها هم این دو کلمه را بلند بخوانند. بچه‌ها هم همراه با معلم تکرار کردند.

بخوانید
قصه-صوتی-مریم-نشیبا-چه‌جوری-می‌شه-تصمیم‌های-خوب-گرفت؟-به-همراه-متن-قصه-

قصه صوتی کودکانه: چه‌جوری می‌شه تصمیم‌های خوب گرفت؟ + متن فارسی قصه / به حرف پدر و مادر گوش کنید / قصه‌گو: خاله مریم نشیبا 69#

آن روز، درسا کوچولو، همراه مامانش رفته بود خرید. آخه مادر، می‌خواست، برای درسا، لباس نو بخره. وقتی درسا و مامانش وارد فروشگاه بزرگ لباس شدن

بخوانید
قصه-صوتی-مریم-نشیبا-پسر-کوهستان-به-همراه-متن-قصه

قصه صوتی کودکانه: پسر کوهستان + متن فارسی قصه / به حرف پدر و مادر گوش دهید / قصه‌گو: خاله مریم نشیبا 68#

در یک کوهستان بزرگ و پر از درخت، یک پسر کوچولو با پدر راه افتادن برن برای جمع‌کردن هیزم تا تمام زمستان بتونن کلبه‌ی چوبی‌شون را گرم نگه‌ دارن.

بخوانید
قصه-صوتی-مریم-نشیبا-امانتدار-کوچولو-به-همراه-متن-قصه-2

قصه صوتی کودکانه: امانت‌دار کوچولو + متن فارسی قصه / امانت داری کار قشنگی است / قصه‌گو: خاله مریم نشیبا 67#

یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود. پسر کوچولویی بود به اسم قاسم. قاسم کوچولو با پدر و مادر تو یکی از شهرهای کشورمون زندگی می‌کرد.

بخوانید
قصه-صوتی-مریم-نشیبا-آدم-برفی-به-همراه-متن-قصه

قصه صوتی کودکانه: آدم‌ برفی + متن فارسی قصه / به پرنده های گرسنه غذا دهیم / قصه‌گو: خاله مریم نشیبا 65#

تو روستای مسعود اینا و علی اینا برف زیادی آمده بود. بله، بچه‌ها! برف زیادی باریده بود و هوا هم حسابی سرد شده بود و مسعود و علی می‌خواستند آدم‌برفی درست بکنند.

بخوانید
قصه-کودکانه-قبل-از-خواب-چینی-جنگل-آتش-گرفته!

داستان کودکانه پیش از خواب: جنگل آتش گرفته! / گاهی اوقات چشم‌های ما واقعیت را نمی‌بیند

صبح وقتی خرگوش کوچولو از خواب بیدار شد، درِ خانه را باز کرد تا بیرون را تماشا کند. تمام جنگل را تا چشم کار می‌کرد دود سفیدی فراگرفته بود. حتی خانه‌ی خرس که مقابل خانه‌ی خرگوش بود دیده نمی‌شد.

بخوانید