Classic Layout

داستان-کوتاه-دخترخاله-ها

داستان کوتاه «دخترخاله‌ها » / جویس کارول اوتس

چقدر دلم می‌خواهد می‌توانستم شما را «فریدا» خطاب کنم اما نمی‌توانم چنین اجازه‌ای به خودم بدهم. تازگی کتاب خاطرات‌تان را خوانده‌ام. دلایلی دارم که نشان می‌دهد ما دخترخاله هستیم. نام قبل از ازدواجم «شوارد» است البته نام خانوادگی واقعی پدرم نیست.

بخوانید
داستان-کوتاه-یک-روز-خوش-برای-موزماهی

داستان کوتاه «یک روز خوش برای موزماهی» / جی. دی. سالینجر

نود و هفت تبلیغات‌چیِ نیویورکی توی هتل بودند و خطوطِ تلفنیِ راهِ دور را چنان در اختیار گرفته بودند که زنِ جوانِ اتاق شمارهٔ ۵۰۷ مجبور شد از ظهر تا نزدیکی‌های ساعت دو و نیم به انتظار نوبت بماند. اما بی‌کار ننشست.

بخوانید
گربه-سیاه

داستان کوتاه «گربه سیاه » / ادگار آلن پو

داستانی را که می‌خواهم به روی کاغذ بیاورم هم بس حیرت‌انگیز است و هم بسیار متداول. انتظار باور آن را ندارم. انتظار باوری که حواس خود من نیز حاضر به گواهی آن نباشد، تنها یک دیوانگی‌ست، و من دیوانه نیستم.

بخوانید
پرندگان-می-روند-در-پرو-می-میرند

داستان کوتاه «پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند» / رومن گاری

بیرون آمد، روی ایوان ایستاد و دوباره مالک تنهایی خود شد: تپه‌های شنی، اقیانوس، هزاران پرندهٔ مرده در ماسه، یک زورق، یک تور ماهیگیری زنگ‌زده، و گاهی چند علامت تازه: استخوان‌بندی یک نهنگ به خشکی افتاده، جای پاها، یک رج قایق ماهیگیری در دوردست...

بخوانید