مرد فقیری به منزل یک مرد ثروتمند رفت و از او یکتکه نان درخواست کرد. مرد ثروتمند گفت: «ما نانی در خانه نداریم.»
بخوانیدClassic Layout
قصه صوتی قورباغه ی تشنه / با صدای مریم نشیبا
قورباغه ی بزرگ همیشه تشنه بود. هر چه قورباغه آب می خورد باز هم تشنه بود.
بخوانیدمجموعه شعرهای کودکانه/ مهری طهماسبی دهکردی / بخش ششم
مجموعه 12 شعر کودکانه سروده خانم مهری طهماسبی دهکردی
بخوانیددوستی / جملات انگیزشی درباره دوستی
بهترین آینه، یک دوست قدیمی است.
بخوانیدارزش / یک داستان انگیزشی
مردی چند روز مانده به عید، وارد بخش بستهبندی و ارسال محمولات شد تا هدیهای ارسال کند.
بخوانیدوصیتنامه / یک داستان انگیزشی
روزی پیرمردی اعلام میکند که ثروتش را بین دوستانش تقسیم خواهد کرد به شرطی که بر دوستی آنها واقف شود.
بخوانیدنیت باطنی / یک داستان انگیزشی
یک کنسرت ساحلی به دلیل عدم موفقیت در جلب استقبال مردم در آستانه ورشکستگی بود.
بخوانیداز کجا فهمیدی؟ / یک داستان انگیزشی
«همفری بوگارت» و «لورن باکال» در باشگاهی دور میزی نشسته بودند که «هری کوهن» مدیرکل شرکت فیلمسازی کلمبیا، به میز آن دو نزدیک شد
بخوانیدحس وظیفهشناسی / یک داستان انگیزشی
کارمندی به دفتر رئیس خود میرود و میگوید: «معنی این چیست؟ شما دویست دلار کمتر از چیزی که توافق کرده بودیم به من پرداخت کردید.»
بخوانیدخودخواهی / یک داستان انگیزشی
جک دو سیب داشت. سیب کوچکتر را به برادر کوچکتر خود فِرِد داد، فرد گفت: «جک، تو بیادبی!»
بخوانید