در کنار برکهای که محل زیست پرندگان وحشی بود پسرکی به اسم محمد برای گردش، آرامآرام قدم میزد
بخوانیدClassic Layout
داستان کوتاه مثل همیشه / نوشته: هوشنگ گلشیری
مرد از خواب که برخاست، دندانهایش را مسواک زد و صورتش را شست و لباس خانه راهراهش را پوشید و موهای سرش را بهدقت شانه زد، دفتر کاهی و خودکارش را برداشت
بخوانیدداستان کوتاه شب شک / نوشته: هوشنگ گلشیری
هر سه نفر شک ندارند که: درست سر ساعت پنج یا پنج و نیم و یا شش و سه دقیقه و دو ثانیه وقتی آقای صلواتی در را باز کرد از دیدن آن عنق منکسر و ریش نتراشیده و موهای شانه نکردهاش، چرت هر سه تاشان پاره شد.
بخوانیدداستان کوتاه پرنده فقط یک پرنده بود / نوشته: هوشنگ گلشیری
روزی بود و روزگاری و شهری بود به اسم علیآباد که چنین بود و چنان...
بخوانیدداستان صوتی علمی تخیلی پارک ژوراسیک
ماجرا درباره گروهی دانشمند زیست شناس است که قصد دارند که با حمایت مالی یک میلیادر در جزیره ای واقع در کاستاریکا که پارکی تفریحی بسازند...
بخوانیدداستان صوتی علمی تخیلی پارازیت
جک گلدنی به همراه همسر و فرزندانش زندگی میکند. او استاد مطالعات حزب نازی و هیتلرشناسی در دانشگاهی کوچک در مرکز ایالاتمتحده است.
بخوانیدقصه صوتی علمی تخیلی برکه آتش
سهپایهها، برای کنترل مردم، مغز آنها را در سن چهارده سالگی به کلاهکهایی مجهز میکنند که بر ساختار ذهن انسانها تاثیر میگذارد
بخوانیدقصه صوتی علمی تخیلی باد، نه بادی
برای «باد» پسر ۱۰ سالهی بدون مادر که در یتیمخانه زندگی میکند، اتفاقهایی میافتد؛ «باد» چمدانی پر از وسایل خاص دارد و پدری که هیچگاه او را ندیده است....
بخوانیدقصه صوتی علمی تخیلی: ابداع مورل
مردی فراری و محکوم به جزیره ای مرموز پناه می برد که در آن آثار ساخت و ساز انسان موجود است و به گفته مردم بیماری لاعلاجی در آن جزیره وجود دارد
بخوانیدقصه صوتی: آیا آدم مصنوعی ها خواب گوسفند برقی می بینند؟
۲۰ سال از همزیستی آدمها با آدم مصنوعی ها میگذرد. دگارد، جایزه بگیری است که برای پلیس شهر سانفرانسیسکو کار میکند. وظیفه او یافتن و بازنشسته کردن آدم مصنوعی هایی است که غیر قانونی وارد زمین شده اند.
بخوانید