در روزگاران قدیم در جنگلی که سبز و خرم و پر از گل و گیاه بود، انواع و اقسام جانوران وحشی و پرندگان کوچک و بزرگی در آن زندگی میکردند
بخوانیدClassic Layout
قصه مصور کودکانه و آموزنده: لاکپشت بلندپرواز
در روزگاران بسیار قدیم در کنار بیشهای سبز و خرم، لاکپشتی زندگی میکرد که در تمام اوقات، افکار پوچ و واهی در سر میپروراند.
بخوانیدقصه مصور آموزنده برای کودکان: لاکپشت فداکار
وقتیکه لاکپشت کوچولو از تخم بیرون آمد، مادرش آنجا بود. مادر، اسم او را «سنگی» گذاشت.
بخوانیدداستان مصور کودکان: تام سایر و دزدان گنج
تام سایر پسربچه یتیمی بود که در خانه عمة فقیرش «پولی» زندگی میکرد؛ اما نگهداری از او کار سادهای نبود.
بخوانیدقصه مصور کودکانه: ماجراهای تام سایر و هاکلبری فین
تام سایر کودکی شیطان و بلا بود که در دهکدهای کنار رودخانه «می سی سی پی» با عمه پولی و برادرش سید و دخترعمهاش ماری زندگی میکرد.
بخوانیدقصه مصور کودکانه: ملکه برفی، شاهزاده خانم یخها
یکی بود یکی نبود، روزی شیطان آینهای جادوئی ساخت که همهچیز را زشت نشان میداد. او هرروز با آینهاش بازی میکرد.
بخوانیدقصه مصور کودکانه: شاهزاده و گدا || نوشته: مارک تواین
«تام کانتی» در یکی از محلههای پَست و فقیرنشین لندن متولد شد. خانواده ششنفره «کانتی» از پدر و مادر و مادربزرگ پیر و سه فرزند تشکیل میشد.
بخوانیدقصه مصور کودکانه: پینوکیو، پسرک چوبی
یکی بود و یکی نبود، زیر گنبد کبود، پیرمرد تنهایی زندگی میکرد که مردم او را «پدر ژپتو» مینامیدند.
بخوانیدداستان مصور کودکان: بینوایان || نوشته: ویکتور هوگو
مرد تنومند و میانسالی وارد مسافرخانه شد و یکراست بهطرف مسافرخانه چی رفت. ورقه کاغذی را روی پیشخوان گذاشت
بخوانیدشعرقصهی مصور کودکانه: حسنی ما شاد شد، از غصه آزاد شد
اتلمتل توتوله -♫♪♫- حال حسن چه جوره؟ || او غصه بر لب داره -♫♪♫- مریض شده تب داره
بخوانید