Classic Layout

داستان مصور کودکانه خرگوش زشت || یک دست صدا ندارد! 1

داستان مصور کودکانه خرگوش زشت || یک دست صدا ندارد!

اگر به مزرعه حیوانات بروید و از مقابل درخت بلوط بزرگ بگذرید، در فاصله کمی، تپه‌ای را خواهید دید. اگر از تپه بالا بروید، پای درخت کاج، سوراخی خواهید دید. می‌توانید حدس بزنید که این سوراخ، خانه‌ی کیست؟ در این سوراخ خانواده خرگوش زندگی می‌کنند.

بخوانید
کتاب داستان مصور کودکان: شلغمِ گردن‌کلفت

داستان مصور کودکانه: شلغمِ گردن‌کلفت | همدلی و همکاری، رمز پیروزی

یک روز صبح که عمو حسین از پنجره به بیرون نگاه می‌کرد، متوجه شد که شلغم‌هایش رسیده و وقت برداشت آن‌ها شده. خوب که از دور مزرعه را نگاه کرد، یک‌مرتبه شلغم خیلی‌خیلی بزرگی را وسط بقیه شلغم‌ها دید...

بخوانید
کتاب داستان مصور کودکانه قصه‌ی کرمِ ابریشم

داستان مصور کودکانه قصه‌ی کرمِ ابریشم || داستان پیله‌ها

یک کرم ابریشم کوچولو بود که شب‌ها همیشه طاق‌باز می‌خوابید. شاید برای همین بود که همیشه خواب‌های عجیب می‌دید. صبح‌ها، وقتی خواب‌های خودش را برای کرم ابریشم‌های دیگر تعریف می‌کرد...

بخوانید
داستان مصور کودکانه: سفیدبرفی و هفت کوتوله 2

داستان مصور کودکانه: سفیدبرفی و هفت کوتوله

روزی از روزها، هنگامی‌که برف می‌بارید و زن امیرِ شهر سرگرم دوختن بود سوزن به انگشتش فرورفت و سه قطره خون از آن بیرون زد. زن امیر گفت: «آه، چقدر آرزو دارم که دختر کوچکی داشته باشم که لبانش سرخ، مانند خون و زلفش سیاه چون آبنوس باشد.»

بخوانید