Classic Layout

کتاب قصه مصور زیبای خفته و ملفیسنت

داستان مصور کودکانه: زیبای خفته و پری شرور

روزی روزگاری، پادشاهی با همسرش در قصر خود زندگی می‌کرد. سال‌ها از عمر آن‌ها گذشته بود. ولی هنوز فرزندی نداشتند. شاه و همسرش به درگاه خداوند دعا کردند و از او خواستند تا بچه‌ای به آن‌ها بدهد.

بخوانید
داستان کودکانه تامبلینا دختر بندانگشتی

داستان مصور کودکانه: تامبلینا دختر بندانگشتی

روزی روزگاری زن و شوهر جوانی بودند که بچه نداشتند. زن همیشه به درگاه خداوند دعا می‌کرد و از او می‌خواست فرزندی به او بدهد...دختر کوچولو آن‌قدر ظریف و کوچک بود که مادر به او می‌گفت: «بندانگشتی».

بخوانید
کتاب داستان مصور کودکانه گنج و رنج

کتاب داستان مصور کودکانه: رنج و گنج || نصیحت کشاورز به پسران تنبل

روزی روزگاری در گوشه‌ای از این دنیای بزرگ، مرد کشاورزی بود که چهار پسر داشت. پسرها بزرگ شده و به سن جوانی رسیده بودند، اما بسیار تنبل بودند و هرگز در کار کشاورزی به پدر پیرشان کمک نمی‌کردند.

بخوانید