Classic Layout

کتاب-داستان-کودکانه-فیلی-که-می-خواست-عطسه-کند

داستان کودک: فیلی که می‌خواست عطسه کند! || درس شجاعت از موش دلیر

قصه کودکانه: یک روز صبح، وقتی‌که فیل با تنبلی از خواب بیدار شد، فکر عجیبی به سرش زد. او تصمیم گرفت که سلطان تمام حیوانات جنگل شود. فیل با خودش گفت: «من دیگر از این وضع خسته شده‌ام.

بخوانید
کتاب-داستان-کودکانه-باب-و-وندی

داستان کودکانه: باب و وِندی || ماجرای تسطیح خیابان

داستان کودکانه: هوا خیلی سرد بود. وندی صبح زود به کارگاه رفت؛ اما باب را ندید. نگران شد. به خانۀ او رفت، دید باب مریض است و کنار بخاری دراز کشیده است. وندی گفت: «سلام باب، سرما خورده‌ای؟»

بخوانید
کتاب-داستان-کودکانه-باب-و-اژدها

داستان کودکانه: باب و اژدها || شیطنت مترسک

قصه کودکانه: باب بستۀ عایق را داخل بیل ماک گذاشت. بعد رو به ماک و بقیه ماشین‌ها گفت: «خب بچه‌ها! عجله کنید! باید به خانه خانم پوتس برویم!» ماک پرسید: «برای چه؟» وِندی گفت: «برای اینکه اتاق زیرشیروانی او را عایق کنیم...

بخوانید
قصه-شب-کودک-نی‌نی-و-دفتر-نقاشی

قصه شب کودک‌: نی‌نی و دفتر نقاشی || جای نقاشی توی دفتر نقاشیه

قصه شب: روزی از روزها پسر کوچولویی از دیدن مداد رنگی‌هایش خیلی خوش‌حال شد. آن را مادرش برای او خریده بود. پسر کوچولو مداد رنگی‌ها را گرفت و آن‌ها را نگاه کرد. دوست داشت با آن‌ها چند جور نقاشی بکشد.

بخوانید
قصه-شب-کودک-بازی-سیب-و-گلابی

قصه شب کودک‌: بازی سیب و گلابی || انواع سیب ها

قصه شب: روزی از روزها خانم خانه چند جور میوه برای بچه‌هایش خرید و آن‌ها را توی آشپزخانه گذاشت. وقتی‌که او از آشپزخانه بیرون رفت دو تا سیب و یک گلابی توی آشپزخانه راه افتادند و برای خودشان این‌ور و آن‌ور رفتند.

بخوانید
قصه-شب-کودک-مگس‌ها-و-مربای-هویج

قصه شب کودک‌: مگس‌ها و مربای هویج || مگس، آلوده است

قصه شب: روزی از روزها خانم خانه برای پسر کوچولویش مربا خرید. چه مربایی؟ مربای خوش‌مزه‌ی هویج. بله... بعد توی آشپزخانه درِ ظرفِ مربا را باز کرد و از آن یک‌کم توی کاسه‌ی آقا کوچولو ریخت و رفت.

بخوانید
قصه-شب-کودک-جوجه-کلاغ-و-جوجه-گنجشک

قصه شب کودک‌: جوجه کلاغ و جوجه گنجشک || آرزوی خوب داشته باشیم

قصه شب: روزی روزگاری جوجه کلاغی و جوجه گنجشکی همسایه بودند. آشیانه‌ی کلاغ‌ها روی درخت کاج بود و آشیانه‌ی گنجشک‌ها هم روی درخت چنار. این دو تا درخت هم کنار هم بودند. پس کلاغ‌ها و گنجشک‌ها هم این‌طوری همسایه بودند.

بخوانید