شعر کودک: کوچهها را میرود، پیرمرد دورهگرد، خستگی را میشود، در تنش احساس کرد
بخوانیدClassic Layout
شعر کودکانه: خدایی… || دل آرام گیرد به یاد خدا
شعر کودک: دل آرام گیرد به یاد خدا، خدایی که پشتوپناه تو است
بخوانیدشعر کودکانه: پروانهها
شعر کودک: ببین پروانهها را که بالی شاد دارند شبیه باغ هستند پُر از نقش و نگارند
بخوانیدشعر کودکانه: مشق دوستی || دربارۀ حضرت محمد صلی الله علیه و آله
شعر کودکانه: تو اگر با ما نبودی زندگی یکچیز کم داشت
بخوانیدشعر کودکانه: تیله || دو تا تیله داری، تو در چشمهایت
شعر کودکانه: دو تا تیله داری تو در چشمهایت
بخوانیدشعر کودکانه: نماز پرندهها || پرندهها مهاجرند، نمازشان شکسته است
شعر کودکانه: پرندهها اول صبح، وقت طلوع کوچهها، به یاد ما میآورند، شکر خدای خوب را
بخوانیدشعر کودکانه آموزش الفبا || شعر با الفبا به همراه تصاویر
آموزش الفبای فارسی به کودکان همراه با شعر و تصویر
بخوانیدداستان کودکانه: سگ در طویله || حق دیگران را ضایع نکن
قصه آموزنده: روزی تعدادی گاو ماده برای خوردن علف به طویله رفتند. گاوهای ماده، سگی را در حال استراحت روی علفها دیدند. وقتی سگ، گاوها را دید با صدای بلند پاس کرد و آنها را ترساند.
بخوانیدداستان کودکانه: راسو و کودک || آینده نگر باشید و زود قضاوت نکنید
داستان آموزنده: زن و مردی در خانۀ بزرگی با پسر کوچکشان زندگی میکردند. آنها از یک راسوی رام و دستآموز نگهداری میکردند. راسو و کودک خیلی همدیگر را دوست داشتند. آنها باهم بازی میکردند.
بخوانیدداستان کودکانه: چکاوک و مزرعهدار || خودت به خودت کمک کن
قصه آموزنده: چکاوکی در مزرعهی ذرت لانه ساخت. او با جوجههایش در این لانه زندگی میکرد. لانه آنها پناهگاه خوبی بود. تا اینکه ذرتها رسید و وقت چیدن آنها شد.
بخوانید