قصه کودکانه: یک روز صبح، خرس کوچولو قلاب ماهیگیریاش را برداشت و به کنار برکه رفت. یک کرم بزرگ پیدا کرد، آن را سر قلاب گذاشت و به برکه نگاه کرد. یک ماهی بزرگ دید و با خودش فکر کرد: «من باید این ماهی را بگیرم.»
بخوانیدClassic Layout
قصه کودکانه آموزنده پینهدوز بداخلاق || آشنایی با حیوانات دریا و خشکی
قصه کودکانه آموزنده «پینه دوز بداخلاق» یک داستان ساده و کوتاه است که چندین هدف را دنبال می کند. اول می خواهد بگوید بداخلاقی خیلی بد است. بعد می خواهد ساعت را به کودکان بیاموزد و در پایان، کودکان را با حیوانات و حشرات جهان آشنا کند.
بخوانیدقصه کودکانه پیله: داستان کرم های ابریشم
روزی روزگاری در جایی از این دنیای بزرگ، جنگل زیبایی بود که درختان بلند سر به فلک کشیدهای داشت. در این جنگل همه جور حیوانی زندگی میکرد: از چرندهوپرنده گرفته تا خزنده و درنده.
بخوانیدقصه کودکانه پلنگ سیاه || نبرد زیرکانه با گرگ ها
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. کوهستان، ساکت و آرام بود. تنها صدای زمزمۀ چشمه که از دل کوه میجوشید و بیرون میپرید شنیده میشد. کلاغ، نوک درخت، بالای کوه ایستاده بود و دوروبر را میپایید.
بخوانیدداستان آموزنده کودکانه: مهربانتر از پدر || برگی از زندگانی حضرت علی (ع)
آن روز مانند بسیاری از روزهای دیگر، پیاده و تنها از کوچهای در شهر کوفه عبور میکرد. در بین راه، زنی را دید که مشک آبی را بر دوش گذاشته است. سنگینی مشک آب، قد او را خمیده کرده بود...
بخوانیدداستان آموزنده کودکان: کلاغ و باغ پرندهها || خودت باش!
داستان آموزنده کودکان: سالها پیش، در گوشهای از سرزمین هندوستان، کلاغی تنها روی شاخههای درخت نارونی برای خودش آشیانه ساخته بود. در اطراف درخت نارون، باغی بزرگ، سرسبز و آباد بود که تعداد زیادی از پرندگان مختلف در آن زندگی میکردند.
بخوانیدجنگ بدر: داستان زندگی پیامبر اسلام برای کودکان و نوجوانان
اهالی شهر یثرب باخبر شدند که پیامبر خدا از مکه خارج شده است. ازاینرو هرروز بعد از نماز صبح به دروازۀ شهر میآمدند و منتظر تشریففرمایی آن حضرت میشدند و چون گرمی هوا شدت مییافت به خانههای خود بازمیگشتند.
بخوانیدکمکهای اولیه: داستان آموزشی کودکان || اگر زخمی شدیم چهکار کنیم؟
اسم این پسر سامان است. سامان پسر باهوش و دانایی است. او دربارهی کمکهای اولیه چیزهای زیادی میداند. کمکهای اولیه، کارهایی است که باید موقع آسیب دیدن انجام دهیم تا آسیبدیدگی بیشتر نشود و زودتر خوب بشویم.
بخوانیددر مصرف برق: داستان آموزشی کودکان || در مصرف برق صرفهجویی کنیم!
اسم این پسر سامان است. سامان پسر خیلی خوبی است. او میداند که برق هم مانند آب خیلی باارزش است. به همین خاطر، هیچوقت برق را هدر نمیدهد.
بخوانیددر مصرف گاز: داستان آموزشی کودکان || ارزش گاز و نکات ایمنی گاز
اسم این پسر سامان است. سامان پسر خیلی خوبی است. او چیزهای زیادی دربارهی «درست استفاده کردن از گاز» میداند. سامان برنامههای تلویزیونی آقای ایمنی را با دقت تماشا میکند. او به صحبت آقای ایمنی با دقت گوش میدهد و برای مامان و بابا تعریف میکند.
بخوانید