Classic Layout

کتاب قصه نوجوانان هری پاتر و زندانی آزکابان (17)

قصه فانتزی نوجوانان: هری پاتر و زندانی آزکابان

هری پاتر، پسربچه‌ی بسیار عجیبی بود. از یک‌سو از تعطیلات متنفر بود و از سوی دیگر دوست داشت، تکالیف مدرسه‌اش را انجام دهد؛ اما او به خاطر این‌که خاله و شوهرخاله‌اش از جادوگری نفرت داشتند، ناچار بود مخفیانه در نیمه‌های شب تکالیفش را انجام دهد.

بخوانید
زندگینامه امام حسن مجتبی علیه السلام برای کودکان و نوجوانان 1

زندگینامه امام حسن مجتبی علیه السلام برای کودکان و نوجوانان

با تولد امام حسن علیه‌السلام، وعدۀ خداوند در سوره کوثر آشکار گردید و آنان که پیامبر را بدون نسل می‌خواندند دریافتند که اشتباه کرده‌اند. با ولادت امام حسن علیه‌السلام ولایت و امامت شکل تازه‌ای به خود گرفت و سلسلۀ امامت به‌وسیلۀ ولایت امام حسن علیه‌السلام ادامه پیدا کرد.

بخوانید
بهترین نان برای مهربان ترین حیوان- کتاب تصویری آموزنده -برای کودکان-epubfa-ایپابفا (1)

قصه صوتی کودکانه بهترین نان برای مهربانترین حیوان

روزی از روزها نانوای مهربانی گِرده نانی پخت که بسیار بزرگ و خوشبو و برشته بود. نانوا نان خوشمزه را برداشت و با خود به جنگل برد و در راه فکر کرد: «این نان را به مهربانترین حیوان جنگل می دهم.» هنوز چند قدمی برنداشته بود که به سمور کوچکی برخورد.

بخوانید
قصه کودکانه تام و جری در تمیز کردن خانه || ماجراهای موش و گربه 2

قصه کودکانه تام و جری در تمیز کردن خانه || ماجراهای موش و گربه

تام و جری مانند همیشه مشغول دنبال کردن هم بودند. آن‌ها سروصدای زیادی به راه انداخته بودند. در همین حال خانم خانه به‌آرامی آشپزخانه را تمیز می‌کرد و سرگرم برق انداختن کف آنجا بود.

بخوانید
کتاب قصه کودکانه تام و جری در ساحل دریا (12)

قصه کودکانه تام و جری در ساحل دریا || ماجراهای موش و گربه

تام یک گربۀ خاکستریِ خانگی است. او به شیطنت معروف است. جری، موش قهوه‌ای، لحظه‌ای از دست او راحت نیست. البته گاهی جری چنان تام را اذیت می‌کند که گربۀ خاکستری چاره‌ای جز تنبیه موش قهوه‌ای ندارد.

بخوانید
قصه کودکانه هدیه‌ای برای ملکه || زندگی یک حشره 3

قصه کودکانه هدیه‌ای برای ملکه || زندگی یک حشره

آن روز، سالروز تولد ملکه آتا بود. قصه کودکانه: همۀ مورچه‌ها جشن بزرگی گرفته بودند. ملکه هم با خوشحالی نشسته بود و مورچه‌ها هرکدام هدیه‌شان را با گفتن تبریک به او تقدیم می‌کردند. اما فیلیک در فکر بود.

بخوانید