Classic Layout

داستان کودکانه آموزنده مهارت اجتماعی به کودکان مهربانی با کوچکترها (11)

مهربانی با کوچک‌ترها: داستان آموزشی کودکان || چطور از بچه‌ها مراقبت کنیم؟

اسم این دختر، سارا است. سارا دختر خیلی خوبی است. او یک خواهر کوچولو دارد. اسم خواهر سارا، سحر است. سحر دو سال دارد. سارا با سحر خیلی مهربان است. او سحر را خیلی دوست دارد. خیلی هم مراقب او است.

بخوانید
داستان آموزنده کودکان: امام جعفر صادق (ع) || کودکیِ یک بزرگ 1

داستان آموزنده کودکان: امام جعفر صادق (ع) || کودکیِ یک بزرگ

امام زین‌العابدین (ع) در خانه‌ی خود، در مدینه منتظر بود. فرزندش، محمد، در سفر بود و عروسش، اُم فَروَه، در حال زایمان. دلش می‌خواست که همسرش در آن روز که هفدهم ربیع‌الاول سال هشتادوسه ی هجری بود از راه می‌رسید، به او دلداری می‌داد

بخوانید
کتاب داستان آموزنده برای خردسالان گنجشکک (7)

گنجشکک: داستان آموزنده برای خردسالان

گنجشکک، گنجشک کوچولویی بود که در بالای درختی زندگی می‌کرد. گنجشکک صبح تا غروب از این درخت به آن درخت و از سر این بوته به سر آن بوته می‌پرید و از میوه‌ها و دانه‌ها و حشراتی که پیدا می‌کرد می‌خورد.

بخوانید
کتاب داستان آموزنده اردشیر و درخت زندگی (7)

داستان آموزنده: اردشیر و درخت زندگی || داستانی از مثنوی معنوی

روزی بود و روز گاری، شهری بود و شهریاری، شهریاری که همیشه آرزو داشت عصرش جاویدان باشد و تا آخر زمان جوان و سالم بماند و پادشاهی کند. یک شب که اتفاقاً شب یلدا هم بود پادشاه، دانشمندان و حکیمان را به قصرش دعوت کرد تا شب‌نشینی کنند

بخوانید
کتاب-قصه-صوتی-قدیمی-مری-پاپینز-

قصه صوتی کودکانه: مری پاپینز || مهربان‌ترین پرستار کودک

اسم من برت‌ئه! من یه دوره‌گرد هستم. هرروز یه شغلی دارم. یه روز بادابادک‌فروشم. یه روز دودکش پاک می‌کنم. یه روز نقاش تابلوهای پیاده رو. امروز هم هوس کردم یه ارکستر یه نفری باشم. دنبال من بیاید! لندن این موقع سال خیلی تماشاییه!

بخوانید
کتاب داستان کودکانه آقا برفی (17)

داستان آموزنده کودکانه: آقا برفی || به همدیگه کمک کنیم!

در ابتدای زمستان، دو روز بیشتر به عید کریسمس باقی نمانده بود که برف تندی شروع به باریدن کرد تمام بعدازظهر و در طول شب، هزاران هزار، میلیون‌ها میلیون، بلکه میلیاردها میلیارد دانه‌ی بلوری برف، بی‌صدا بر زمین نشست.

بخوانید