Blog Layout

قصه صوتی دخترانه: سه تا دوست خوب + متن فارسی قصه / خوب درس بخوانیم تا موفق شویم / قصه‌گو: خاله مریم نشیبا 57#

قصه-صوتی-مریم-نشیبا-سه-تا-دوست-خوب-به-همراه-متن-قصه

پریسا و مریم و نرگس، سه تا دوست بودن. سه تا دوست خوب و صمیمی که کلاس اول و دوم را باهم گذرونده بودن. ولی خب، این میان پریسا نسبت به مریم و نرگس یک‌کم زبر و زرنگ‌تر و درس‌خون تر بود

بخوانید

حکایات گلستان: عاقبت گرگ‌ زاده / ذات خراب، اصلاح پذیر نیست

حکایات گلستان: عاقبت گرگ‌ زاده / ذات خراب، اصلاح پذیر نیست 2

آورده‌اند که در زمان قدیم طایفه‌ای از دزدان و راهزنان در کوهستان در غاری زندگی می‌کردند. این راهزنان روزها راه را بر کاروان‌ها می‌بستند و کاروانیان را غارت می‌کردند

بخوانید

حکایات گلستان: ملک‌زاده‌ی کوتاه‌قد / بزرگی به عقل است نه به قد و قامت

قصه-های-گلستان-سعدی-ملک‌زاده‌ی-کوتاه‌قد

آورده‌اند که در زمان قدیم ملکی بود که چهار پسر داشت و یک دختر. یکی از پسرانش کوتاه‌قد بود و لاغر و زشت‌روی. برادرانش اما هر سه خوب‌روی بودند و دلاور و بلندبالا، پدر همواره به آن سه پسر روی خوش نشان می‌داد و به آنان می‌بالید

بخوانید

حکایات گلستان: اسیری که دشنام داد / دروغ مصلحت آمیز بهتر از راست فتنه انگیز است

قصه-های-گلستان-سعدی-اسیری-که-دشنام-داد

آورده‌اند که در زمان قدیم پادشاهی دو وزیر داشت. یکی مهربان و پاک‌دل، دیگری بدزبان و حسود و بدکردار. وزیر حسود و بدزبان چشم دیدن وزیر مهربان و پاک‌دل را نداشت و هرروز که می‌گذشت نهال کینه‌اش را بیش‌ازپیش در دلش می‌کاشت.

بخوانید

داستان کودکانه: «پنج» چطور تبدیل به «صفر» شد؟ / ریاضی به زبان ساده

داستان کودکانه: «پنج» چطور تبدیل به «صفر» شد؟ / ریاضی به زبان ساده 3

زنگ حساب بود. خانم معلم در حال توضیح دادن در مورد عدد صفر بود. تمام شاگردان با دقت به صورت خانم معلم نگاه می‌کردند و سراپا گوش بودند، فقط «شیاوپینگ» سرش را پائین انداخته بود.

بخوانید

داستان کودکانه پیش از خواب: میمون کوچولو و درخت سیبش / حسودی کار بدیه!

داستان کودکانه پیش از خواب: میمون کوچولو و درخت سیبش / حسودی کار بدیه! 4

میمون کوچولویی در بیرون خانه‌اش، درست جلوی در خانه، یک درخت سیب کاشت. چند سال بعد، درخت سیب به ثمر رسید و پاییز که شد، عطر سیب‌های درختش به هوا برخاست. میمون چند سیب که می‌خورد، از خوشحالی بالا و پائین می‌پرید

بخوانید

داستان کودکانه پیش از خواب: ژولی و حلزون‌ ها / تنبلی خیلی زشته

قصه-کودکانه-چینی-ژولی-و-حلزون‌-ها

هوا روشن شده بود. مادر، چند بار «ژولی» را صدا کرد و از او خواست که از خواب بیدار شود و خود را برای رفتن به مدرسه آماده سازد؛ اما ژولی کوچولو که اصولاً دختر تنبلی بود، خودش را لای لحاف بیشتر پیچید و خوابید.

بخوانید

قصه صوتی کودکانه: درخت بلوط بیمار + متن فارسی قصه / مراقب درخت ها باشیم / قصه‌گو: خاله مریم نشیبا 56#

قصه-صوتی-مریم-نشیبا-درخت-بلوط-بیمار-به-همراه-متن-قصه

آن روز صبح، خرس کوچولو و بچه‌ راکون داشتند باهم تو جنگل کنار درخت بلوط بازی می‌کردند که یک‌دفعه از زیر پای خرس کوچولو، یه صدایی اومد. یه صدای بلند مثل (بچه‌ها!) خرش خرش.

بخوانید

قصه صوتی کودکانه: تولد خال خالی + متن فارسی قصه / نتیجه‌ی همفکری و همدلی و اتحاد / قصه‌گو: خاله مریم نشیبا 55#

قصه-صوتی-مریم-نشیبا-تولد-خال-خالی-به-همراه-متن-قصه

روز تولد هاپوی قصه‌ی ما بود: هاپو خال‌خالی خانم مرغه و آقا خروسه و جوجه فسقلی و پیشی سفیده و خاله اردکه داشتند پنج‌تایی باهم می‌رفتند جشن تولد هاپوی خال‌خالی. تو دست هرکدامشان هم یک جعبه هدیه بود که توش، بله! که توش یه چیزهایی خوشگل خوشگل بود.

بخوانید