Blog Layout

قصه کودکانه: پسرک چشم آبی || رضا به قضای خدا

قصه-صوتی-کودکانه-پسرک-چشم-آبی-کاور

خروسی از خانه‌ی همسایه خواند. پسرك در رختخواب غلتی زد. خنکای سحر از پنجره می‌آمد. آسمان سحر، آبی بود، با ستاره‌های درخشان آبی. پسرك لحاف را روی دوش خود کشید، گرمای رختخواب او را به خواب می‌برد که خروس از انتهای باغ، با صدای جوانش خواند.

بخوانید

کتاب داستان قدیمی: پرماهی / مارماهی کنجکاو

کتاب داستان قدیمی: پرماهی / مارماهی کنجکاو 1

در اعماق دریا یک مارماهی کوچولو به نام «پَرماهی » زندگی می کرد که باله هایش شبیه پر مرغ بود. پرماهی خیلی دوست داشت یک روز به خشکی بیاید. از قضا یک روز به خشکی رفت اما خیلی زود متوجه اشتباهش شد...

بخوانید

قصه مصور کودکانه: بره و دوستانش در مزرعه حیوانات

برّه و دوستانش-کتاب قصه تصویری حیوانات مزرعه-کتاب قصه کودکان-epubfa-ایپابفا (2)

برّه بازیگوش به مزرعه حیوانات می رود. در مزرعه همه کار می کنند اما برّه حوصله کار کردن ندارد. اما سرانجام یاد می گیرد که باید وظیفه شناس باشد و به جای بیکاری و شیطنت، به حیوانات مزرعه کمک کند...

بخوانید

کتاب قصه کودکانه قدیمی: بچه اردک زشت

کتاب قصه کودکانه قدیمی: بچه اردک زشت 3

داستان یک جوجه زشت که همه فکر می کردند یک اردک زشت است. برای همین همه از او بدشان می آمد. اما سرانجام همه فهمیدند که اشتباه می کردند. چون پایان قصه نشان داد که هر موجودی به جایگاهی که شایسته آن است خواهد رسید

بخوانید