Blog Layout

داستان تخیلی کودکان: ماجراهای لیلو و استیچ | موجود بیگانه‌ در زمین

کتاب-داستان-تخیلی-کودکان-ماجراهای-لیلو-و-استیچ-(11)-

در سیاره‌ای به نام «تورو» در سرزمینی به نام «گالاکتیک» (فدراسیون کهکشانی) دانشمندی به نام «جومبا جوکیبا» زندگی می‌کرد. او طی آزمایشی که ۶۲۶ نامیده می‌شد موجودی را خلق کرد که بسیار عجیب بود.

بخوانید

کتاب داستان کودکانه: خرس برادر || آوای طبیعت

کتاب-داستان-کودکانه-خرس-برادر-(11)-

سال‌ها پیش‌ازاین، وقتی برف و یخ زمین را پوشانده بود، پسری به نام «کِنای» به یک سفر جادویی رفت و دربارg علاقۀ برادرانه و علاقه به همۀ موجودات چیزهای جدیدی را آموخت. کِنای و اهالی روستایی که او در آن زندگی می‌کرد، اعتقاد داشتند که ارواح پدرانشان، در روشنایی آسمان شمال کشور زندگی می‌کنند.

بخوانید

داستان کودکانه: کتاب جنگل || موگلی و باگیرا در جنگل

کتاب-داستان-کودکانه-کتاب-جنگل-(9)--

روزی پلنگی به نام باگیرا برای شکار به جنگل رفته بود که ناگهان صدای گریۀ عجیبی را از سمت رودخانه شنید و رفت تا ببیند که صدا از کجاست. ناگهان پسربچه‌ای را داخل سبدی دید که داشت گریه می‌کرد. با خودش گفت: اوه ...این بچۀ آدمیزاد است...

بخوانید

داستان پلیسی کودکانه: ماجراهای بتمن و رابین 2 || شهر یخی

داستان پلیسی کودکانه: ماجراهای بتمن و رابین 2 || شهر یخی 1

آقای «یخبندان» پیشرفته‌ترین اسلحه‌ی دنیا را ساخته بود: یک مسلسل یخی. او می‌خواست «گاتهام» را به یک شهر یخی تبدیل کند. وقتی فرمانده «گوردون» از نقشه‌های آقای یخبندان باخبر شد، پیام خفاشی برای قهرمانان ما فرستاد.

بخوانید

داستان پلیسی کودکانه:ماجراهای بتمن و رابین 1 || نبرد با تبهکاران

داستان پلیسی کودکانه ماجراهای بتمن و رابین (11)

هر وقت که مشکلی شهر «گاتهام» را تهدید می‌کرد، آقای «گوردون» رئیس پلیس شهر، فقط از دو قهرمان بزرگ یعنی «بتمن»، مرد خفاشی و «رابین» پسر شگفت‌انگیز درخواست کمک می‌کرد.

بخوانید

داستان کودکانه: در جستجوی نِمو || داستان زندگی ماهی‌ها در اقیانوس

کتاب داستان کودکانه در جستجوی نِمو (23)

مارلین یک دلقک ماهی بود. ولی بچه‌ها، نه اینکه او حتماً زندگی شادی هم داشت. او همیشه برای پسر کوچکش نمو که یکی از باله‌هایش از دیگری کوچک‌تر بود، نگرانی داشت. مارلین همۀ خانواده‌اش را وقتی‌که نمو هنوز یک تخم کوچک بود، در حادثه‌ای در حملۀ یک ماهی باراکودا از دست داده بود.

بخوانید

کتاب تخیلی نوجوانه: شرکت هیولاها || اینجا از جیغ، برق تولید می‌کنند!

کتاب تخیلی نوجوانه شرکت هیولاها (24)

همۀ بچه‌ها فکر می‌کنند وقتی‌که هوا تاریک می‌شود و به رختخواب می‌روند، هیولاها از پشت درهای کمد اتاقشان آن‌ها را دید می‌زنند. ولی بچه‌ها نمی‌دانند که در آن وقت شب آن‌ها سر کار خودشان هستند. هیولاها درهای کمد بچه‌ها را باز می‌کنند و وارد اتاقشان می‌شوند

بخوانید

داستان تخیلی کودکانه: لیلو و استیچ | ماجرای موجود فرازمینی در زمین

داستان تخیلی کودکانه لیلو و استیچ (22)

همۀ حوادث از سیارۀ تورو شروع شد. سازمان کهکشان‌ها به یکی از دانشمندانش به نام «جومبا جوکیا» تهمت زده بود و داشتند او را محاکمه می‌کردند. جومبا جوکیا متهم به آفریدن موجودی عجیب‌وغریب بود.

بخوانید

کتاب داستان کودکانه: گربه های اشرافی || دوشس و اومالی در پاریس

کتاب داستان کودکانه گربه های اشرافی (12)

خانم آدِلِید، پیرزن بسیار مهربان، بخشنده و ثروتمندی بود که چندین سال پیش در شهر پاریس زندگی می‌کرد. او با گربه ی دوست داشتنی اش به نام دوشس و بچه های آن به نام های تولوز، برلیوز و مِری در خانه ی زیبا و مجللش به سر می‌برد.

بخوانید