قصه کودکانه خارجی

در حال نمایش 3 نوشته (از کل 3)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • #59
    Avatarپرنده مهاجر
    مشارکت کننده
      پسندیدم
      Up
      0
      Down
      نپسندیدم
      ::

      داستان سفید برفی و هفت کوتوله

      در زمان های قدیم شاهزاده خانم زیبایی به اسم سفید برفی با نامادری اش که به او ملکه می گفتند، زندگی می کرد. پدر سفید برفی سال ها قبل مرده بود. سفید برفی خیلی زیبا بود و پوستی به سفیدی برف داشت. ملکه به زیب

      • این پاسخ 1 سال، 7 ماه پیش توسط Avatarپرنده مهاجر اصلاح شده است.
      • این پاسخ 1 سال، 7 ماه پیش توسط مدیرمدیر اصلاح شده است.
      #185
      Avatarپرنده مهاجر
      مشارکت کننده
        پسندیدم
        Up
        0
        Down
        نپسندیدم
        ::

        قصه سیندرلا

        یکی بود، یکی نبود. سالها پیش در کشوری کوچک دختر مهربان و زیبائی به نام سیندرلا با نامادری و دو دخترش زندگی می کرد.
        مادر او سالها پیش در گذشته بود و پدرش

        #255
        Avatarپرنده مهاجر
        مشارکت کننده
          پسندیدم
          Up
          0
          Down
          نپسندیدم
          ::

          قصه کودکانه قشنگ

          وقتی پرنده شدم

          جینو پسر بچه ای بود که عاشق پرنده ها بود و پرنده های زیادی پیش خودش نگهداری می کرد. اما فقط زندگی با پرنده ها او را راضی نمی کرد او آرزو داشت خودش یک پرنده باشد. جینو آنقد

        در حال نمایش 3 نوشته (از کل 3)
        • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.
        رفتن به محتوا