سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدقصه کودکانه: جک و لوبیای سحرآمیز
در روز گاری دور، پسر فقیری به نام جک با مادرش در روستا زندگی میکرد. یک روز مادر از جک خواست تا به بازار برود و گاوشان را بفروشد.
بخوانید0 757
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,068
0 757
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,068
0 682
در روز گاری دور، پسر فقیری به نام جک با مادرش در روستا زندگی میکرد. یک روز مادر از جک خواست تا به بازار برود و گاوشان را بفروشد.
بخوانید0 688
وقت بهار رسیده! زمستان دیگر تمام شده است!
بخوانید1 1,874
روزی از روزها، وقتی پیرمرد به مزرعه رسید، ناگهان چشمش به راکونی افتاد که داشت تربهایش را میکند و با خود میگفت: «بهبه! چه تربهای خوشمزهای!»
بخوانید