Recent Posts

قصه کودکانه: قهر خورشید خانم

قصه-کودکانه-قهر-خورشید-خانم

یکی از روزهای قشنگ بهار که پرندگان روی شاخه‌های درختان نشسته بودند و آواز می‌خواندند و سنجاب‌ها از تنه‌های درختان بالا می‌رفتند و میمون‌ها روی شاخه‌ها تاب می‌خوردند، خورشید خانم از آسمان، به این مناظر نگاه می‌کرد و با دیدن زیبایی جنگل و شادی حیوانات با صدای بلند خندید؛

بخوانید

قصه تصویری کودکانه: هدایای جادویی

قصه-تصویری-کودکانه-هدیه‌های-جادویی-

روزی روزگاری دهقان فقیری به اسم ران همراه مادرش تو دهکده کوچکی زندگی می‌کرد. اونها پولشون ته کشید و دهقان تصمیم گرفت که برای کار به شهر بزرگتری بره. مادرش سه قرص نان برای ناهارش بهش داد...

بخوانید

قصه تصویری کودکانه:نوازنده‌ فلوت

قصه-تصویری-کودکانه-نوازنده-فلوت

روزی روزگاری در زمان‌های دور، در قلمروی بسیار بزرگ، پادشاه و ملکه‌ای زندگی می‌کردند که خیلی همدیگه رو دوست داشتند. اونها زندگی راحت و شادی توی قصرشون داشتند. اما یه روز پادشاه خسته شد و احساس بی‌قراری کرد...

بخوانید