1. 1
  2. 2

Recent Posts

قصه کودکانه پرستوی بداخلاق

قصه-کودکانه-پرستوی-بداخلاق

در یکی از روزهای قشنگ بهار، پرستوی زیبایی به جنگلی بزرگ و سرسبز رسید. پرستو از دیدن درختان بلند و شاخه‌های سبز و شکوفه‌های رنگارنگ درختان و دریاچه آبی و آرامی که در جنگل بود خیلی خوشحال شد. آن‌قدر از این جنگل خوشش آمد که تصمیم گرفت همان‌جا بماند و برای خود لانه‌ای بسازد.

بخوانید

قصه کودکانه پیش از خواب: پشمالو

قصه-کودکانه-پشمالو

یکی بود یکی نبود، بچه خرس تپل قهوه‌ای‌رنگی بود که همه او را «پشمالو» صدا می‌کردند. پشمالو بچه خرس خیلی خوبی بود. ولی یک عیب بزرگ داشت و کار بدی می‌کرد. می‌دانید کار بد پشمالو چه بود؟

بخوانید

قصه کودکانه پیش از خواب: کلاغ مهربان

قصه-کودکانه-کلاغ-مهربان

در جنگل قشنگ و سرسبزی، کلاغ مهربانی زندگی می‌کرد که قصه‌های زیادی بلد بود. هرروز، وقتی خورشید خانم از درخشیدن در آسمان خسته می‌شد و پایین و پایین‌تر می‌رفت، بچه‌های حیوانات و جوجه‌های کوچک و بازیگوش، اطراف درختی که لانۀ کلاغ روی آن بود جمع می‌شدند تا کلاغ مهربان از قصه‌های قشنگش برای آن‌ها تعریف کند.

بخوانید