Recent Posts

قصه قشنگ کودکانه: جک و لوبیای سحرآمیز

قصه قشنگ کودکانه: جک و لوبیای سحرآمیز 2

جک و مادرش خیلی فقیر بودند.یک روز مادر جک او را به بازار فرستاد تا گاوشان را بفروشد و غذایی بخرد.جک گاو را به یک پیرمرد عجیب داد و به جایش چند دانه لوبیا گرفت. اما جک نمی دانست که این لوبیاها سحرآمیز است و او را به سرزمین غول ها می برد ...

بخوانید