Recent Posts

قصه کودکانه «ماجراهای نخودی» این داستان «سقوط حاکم»

ماجراهای نخودی سقوط حاکم- ایپابفا

در قسمت قبل خواندیم که حاکم ظالم، برای گرفتن نخودی، سروقت بی‌بی رفت و او را به زندان انداخت. نخودی هم که دیگر طاقتش تمام شده بود با کمک مورچه‌ها، موریانه‌ها، اسب‌ها و دارکوب‌ها ومردم روستا به قصر حاکم حمله کرد و ...

بخوانید

قصه کودکانه «ماجراهای نخودی» این داستان «بی‌بی در زندان حاکم»

ماجراهای نخودی - بی‌بی در زندان حاکم

مدت‌ها بود که به فکر انتقام گرفتن از حاکم ظالم بود. یک روز دوست نخودی به او خبر می دهد که ماموران حاکم، «بی‌بی» یعنی مادر نخودی را به زندان انداخته اند. همین اتفاق، نخودی را مصمّم می سازد که هرچه زودتر با حاکم ظالم وارد مبارزه شود...

بخوانید

قصه کودکانه «ماجراهای نخودی» این داستان: نخودی و «کره اسب سفید»

نخودی و کره اسب سفید

نخودی که از دست ماموران حاکم ظالم به کوه و صحرا فرار کرده بود در کنار چشمه آب،کره اسبی را می بیند و تصمیم می گیرد آن را بگیرد و سوارش شود. اما کره اسب می‌گوید که پای مادرش آسیب دیده و نخودی به کمک اسب می‌رود.

بخوانید