سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدداستان جادوگر و مادربزرگش / هیچ رازی برای همیشه راز نمی ماند / قصه های برادران گریم
روزی، روزگاری بین دو کشور، جنگ بزرگی درگرفت و سه سرباز به دست سپاه دشمن اسیر شدند. بعد از مدتی، در یک فرصت مناسب آنها موفق شدند که از زندان فرار کنند. یکی از سربازها گفت: «اگر دوباره دستگیرمان کنند، حتماً ما را دار میزنند. حالا چطوری از بین سربازهای دشمن عبور کنیم و به کشور خودمان برویم؟»
بخوانید