سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدداستان برادران گریم: چکاوک آوازخوان / داستان طلسم و جادو
روزی روزگاری تاجری بود که سه دختر داشت. روزی تاجر عازم سفر بود و موقع خداحافظی از دخترانش پرسید: «دوست دارید سوغاتی چی برایتان بیاورم؟» دختر بزرگتر یک مروارید خواست، دختر دوم یک الماس و سومی گفت: «پدر جان! هیچچیز بهاندازهی یک چکاوک که بپرد و آواز بخواند مرا خوشحال نمیکند.»
بخوانید