سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدقصه آموزندهی رسم راسویی / قصههای مرزباننامه
روزی بود و روزگاری بود. یک زاغ بود که در صحرایی منزل داشت و در آنجا یک درخت بزرگی بود که روی تپهای قرار داشت و زاغ در آن لانه گذاشته بود.
بخوانید0 765
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,072
0 765
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,072
0 1,170
روزی بود و روزگاری بود. یک زاغ بود که در صحرایی منزل داشت و در آنجا یک درخت بزرگی بود که روی تپهای قرار داشت و زاغ در آن لانه گذاشته بود.
بخوانید0 1,447
روزی بود و روزگاری بود. یک روز صبح زود بزرگمهر، وزیر دانشمند خسرو انوشیروان به بارگاه خسرو رفت و کار مهمی در پیش بود.
بخوانید0 1,933
روزی بود و روزگاری بود. سه نفر دزد بودند که باهم شریک شده بودند و در دزدیدن مال مردم باهم کمک میکردند و باهم میخوردند.
بخوانید