Recent Posts

داستان کودکانه: کبوتر نامه‌بر

فرزانه کوچولو، همان‌طور که مشغول بازی با عروسک‌هایش بود، شعر می‌خواند و صدایش به گوش برادرش فرهاد که گوشه‌ی اتاق نشسته بود و کتابی در دست داشت می‌رسید. فرزانه می‌خواند:

بخوانید