Recent Posts

قصه عامیانه «زن کله شق» برگی از ادبیات عامیانه فنلاند

قصه عامیانه «زن کله شق» برگی از ادبیات عامیانه فنلاند 1

روزی که ماتی با لیزا عروسی کرد پیش خودش خیال می‌کرد از این زن نجیب‌تر و سربه‌راه‌تر تو دنیا پیدا نمی‌شود. چند وقت که گذشت لیزا خانم باطن خودش را نشان داد و ذات خودش را رو کرد. معلوم شد از آن زن‌های ارقه و کله شقی است که لنگه ندارد.

بخوانید