Recent Posts

افسانه های مغرب زمین: کبوتر سفید / شاهزاده های ماجراجو

افسانه-های-مغرب-زمین-ایپابفا-کبوتر-سفید

یکی بود یکی نبود، پادشاهی بود که دو پسر داشت، آن‌ها جسور و بی‌پروا بودند و پادشاه لحظه‌ای از دست آن‌ها آسایش نداشت. آن‌ها هرروز به فکر ماجرایی تازه و خطرهایی تازه بودند: مثل صعود به بلندترین کوه‌ها، شکار درنده‌ترین ببرها

بخوانید

افسانه های مغرب زمین: سفیدبرفی و هفت کوتوله / چه کسی از همه زیباتر است؟

افسانه-های-مغرب-زمین-ایپابفا-سفیدبرفی-و-هفت-کوتوله

سال‌ها پیش در یک روز سرد و برفی زمستان، ملکه زیبایی در کنار پنجره‌ی قصر خود نشسته بود و خیاطی می‌کرد. همان‌طور که در حال دوختن بود، فکرش از کاری که می‌کرد منحرف شد و ناگهان سوزن به انگشتش فرورفت

بخوانید