Recent Posts

قصه کودکانه: سفر / وای عروسکمو آب برد!

قصه کودکانه: سفر / وای عروسکمو آب برد! 2

هوا خیلی گرم بود. پدرم تصمیم گرفت که ما را به روستا ببرد تا چند روزی در آنجا بمانیم. عمویم در آن روستا زندگی می‌کرد. اول نمی‌خواستم چاقالو کوچولو را با خودم به روستا ببرم، اما دلم برایش سوخت.

بخوانید