Recent Posts

قصه کودکانه: آمبولانس و مو فرفری / از کادر درمان تشکر کنیم

قصه-کودکانه-آمبولانس-و-مو-فرفری

جو راننده‌ی یک آمبولانس بود و آن را امی صدا می‌زد. روزی آن‌ها در خیابان بودند که ناگهان صدایی را از فرستنده‌ی امی شنیدند «توجه، توجه! دختری به نام سوزان در پارک جنگلی از یک بلندی افتاده و زخمی شده است. فوری او را به بیمارستان بیاورید. تمام!»

بخوانید

داستان کوتاه: بله، نیروانایی در کار نیست + همراه با فایل داستان صوتی / کورت وونه‌گات جونیور

داستان-کوتاه بله-نیروانایی-در-کار-نیست کورت وونه گات

یکی از کشیش‌های فرقه یونیتاریسم 1 که شنیده بود رفته‌ام پیش ماهاریشی ماهش 2، پیرو مرادِ بیتل‌ها و داناون و میافارو، آمد دیدنم و پرسید «شیاده؟» اسم این کشیش چارلی‌یه. پیروان فرقه یونیتاریسم به هیچ‌چیز اعتقاد ندارند. من هم پیرو همین فرقه‌ام

بخوانید