سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدکتاب قصه کودکانه قدیمی: شنبه در مزرعه توت جنگلی
صبح روز شنبه روز پولتوجیبی بچهها بود و برای «سامی» گنجشک که در مغازهاش مشغول جابهجا کردن اجناس در قفسهها بود روز زحمت و کار محسوب میشد.
بخوانید0 756
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,068
0 756
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,068
0 422
صبح روز شنبه روز پولتوجیبی بچهها بود و برای «سامی» گنجشک که در مغازهاش مشغول جابهجا کردن اجناس در قفسهها بود روز زحمت و کار محسوب میشد.
بخوانید0 337
در شهر لندن زن ثروتمندی به نام کروئلا زندگی میکرد. او عادت داشت لباسهای خود را از پوست حیوانات درست کند. یک روز تصمیم گرفت کت خالداری از پوست سگ برای خود بدوزد؛
بخوانید0 2,053
روزگاری در کشور مصر بازرگانی زندگی میکرد که خواجه نعمان نام داشت. خواجه نعمان مردی سرد و گرم چشیده و شصتساله بود. یک روز خواجه نعمان خواست برای تجارت به هندوستان سفر کند. وقتیکه همهچیز حاضر شد ناخدای کشتی بادبانها را برافراشت و کشتی به راه افتاد.
بخوانید