داستان مصور کودکان

بیش از 600 قصه خاطره انگیز رایگان اینجاست.

داستان مصور کودکانه: لباس جدید پادشاه || پاداش راستگویی و تذکر

داستان مصور کودکانه لباس جدید پادشاه

در زمان‌های خیلی‌خیلی دور، پادشاهی بود که دلش می‌خواست همیشه لباس‌های خوب بپوشد. خیاط‌های مخصوص شاه، هرروز یک لباس تازه برای او می‌دوختند. روزی رسید که خیاط‌های او دیگر نتوانستند لباسی با شکل تازه برایش بدوزند.

بخوانید

داستان مصور کودکانه: شنل قرمزی || عاقبت گرگ بدجنس

کتاب داستان مصور کودکانه شنل قرمزی

روزی و روزگاری در یک دهکده کوچک، دختر کوچولویی بود که همه دوستش دانستند. او در قلب مردم جا داشت. مادربزرگ دخترک که به بچه‌ها خیلی علاقه داشت، در روز تولد او، شنل زیبایی به او هدیه کرد؛ یک شنل قرمز پررنگ با کلاهی قشنگ.

بخوانید

داستان مصور کودکانه: سگ فلاندر || پسر شیرفروش

کتاب داستان مصور کودکانه سگ فلاندر نوشته: ماری لوییس رامه

روزی روزگاری در نزدیکی شهر بزرگی، روستای کوچکی بود. در آن روستا پیرمردی با نوه‌ی کوچکش، به نام «نِرولد» زندگی می‌کرد. پیرمرد از مردم روستا شیر می‌خرید و شیر را در ظرف‌های بزرگ می‌ریخت و بعد آن‌ها را به شهر می‌برد و به مردم می‌فروخت.

بخوانید

داستان مصور کودکانه: شش برادر و یک خرگوش

کتاب داستان مصور کودکانه شش برادر و یک خرگوش

روزی روزگاری در کشور ژاپن، چند برادر بودند که باهم زندگی می‌کردند. برادر بزرگ‌تر «اوکونوشی» نام داشت. او مرد شجاع و مهربانی بود. روزی همه برادرها تصمیم گرفتند برای خواستگاری دختر حاکم به شهر دیگری، آن‌طرف دریا بروند.

بخوانید