یکی بود یکی نبود غیر از خدا کسی نبود. سالها پیش در یک ده بزرگ مردی زندگی میکرد. این مرد بهجای اینکه کار کند و زحمت بکشد همیشه در گوشهای مینشست و فکر میکرد
بخوانیدداستان مصور کودکان
قصه کودکانه: فنقلی و زنبورهای عسل || عسل چطور درست میشه؟!
فنقلی به آسمان نگاه کرد. هزاران زنبور از بالای سرش گذشتند و روی درخت تنومند و کهنسالی که در آن نزدیکی بود، نشستند.
بخوانیدقصهی دخترای ننه دریا || متن کامل + قصه صوتی با صدای احمد شاملو
یکی بود یکی نبود جز خدا هیچی نبود زیر این طاق کبود، نه ستاره نه سرود.
بخوانیدداستان کودکانه: جزیره گنج | جیم هاوکینز در جستجوی گنج دزدان دریایی
یکی بود، یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. «جیم هاوکینز» نوجوانی بود که با پدر و مادرش در مسافرخانة خودشان که در کنار دریا قرار داشت زندگی میکرد. ملوانهای زیادی به مسافرخانه میآمدند. یکی از این ملوانها اسمش «بیلی جونز» بود
بخوانیدداستان کودکانه: الاغ آوازخوان || نتیجهی اتحاد و همکاری
روزی روزگاری در دهکدهای کوچک آسیابانی بود که الاغی داشت. سالها الاغ برای آسیابان کار کرده بود و بارهای سنگین را ازاینجا به آنجا برده بود. ولی حالا دیگر پیر شده بود و نمیتوانسته بار بکشد.
بخوانید