داستان مصور کودکان

بیش از 600 قصه خاطره انگیز رایگان اینجاست.

داستان آموزنده کودکان: دوستی کشاورز و مار || دوستی با افراد ناباب

داستان آموزنده کودکان دوستی کشاورز و مار (6)

یکی بود، یکی نبود. در روزگاران قدیم کشاورزی بدون هیچ رفیقی، تنها زندگی می‌کرد. در یکی از روزها که کشاورز به سرکشی مزرعه اش در دامنه ی کوه رفته بود، ماری را زخمی پیدا کرد. از آن روز، بیشتر وقت خود را کنار آن مار می‌گذراند و به او محبت می‌کرد.

بخوانید

کتاب داستان آموزنده کودکانه: آقای ترسو || روانشناسی ترس در کودکان

کتاب داستان آموزنده کودکانه: آقای ترسو || روانشناسی ترس در کودکان 2

بیچاره آقای ترسو از همه‌چیز و همه‌کس می‌ترسید. هر صدای کوچکی که می‌شنید، از ترس مثل بید به خودش می‌لرزید.پس نباید تعجب کنید اگر به شما بگویم که آقای ترسو در وسط یک جنگل زندگی می‌کرد. این جنگل آن‌قدر دور بود که کمتر کسی پایش به آنجا می‌رسید.

بخوانید

داستان کودکانه: آدم‌برفی و مترسک || به یکدیگر کمک کنیم

داستان کودکانه: آدم‌برفی و مترسک || به یکدیگر کمک کنیم 3

همه‌جا پر از برف بود. در یک مزرعه، یک مترسک و یک آدم‌برفی کنار هم نشسته بودند. آدم‌برفی یک کلاه و شال‌گردن قرمز، یک جفت دست بلند چوبی، دوتا چشم سیاه زغالی، یک بینی هویجی و سه تا دگمه‌ی فندقی داشت. مترسک هم لباس‌هایی کهنه به تن داشت.

بخوانید