سلام علیکم ، تو خرسی؟ *** تو که می بینی ، پس چرا دیگه میپرسی؟ *** این شعر کودکانه، داستان پرماجرای دزدیدن یک کوزه عسله که هرکی میاد یه ذره ازش میخاد اما عاقبت گیر هیشکی نمیاد و سهم مورچه ها میشه.
بخوانیدداستان مصور کودکان
کتاب داستان کودکانه: اسب پیر / خدا چیز بی فایده نیافریده
آقا گربه و سگ پا کوتاه، دوستانه داشتند از عجائبی که در سیرک دیده بودند تعریف می کردند و با شادی به طرف آشیانه هایشان می رفتند. در راه صدای گریه اسب پیری را شنیدند که دل آزار بود و آنها را واداشت تا به طرف او بروند.
بخوانیدقصه فانتزی کودکانه: راپونزل، دختر گیسو کمند
یکی بود یکی نبود . در روزگاران قدیم دختر زیبائی بود بنام راپونزل . راپونزل از کودکی نزدیک جادوگر بزرگ شده بود . این جادوگر راپونزل را از پدر و مادرش دزدیده بود و چون خیلی بزیبائی او حسادت می کرد راپونزل رو توی یک برج بلند در وسط یک جنگل حبس کرده بود .
بخوانیدقصه کودکانه: شمشیر سحرآمیز / داستان پادشاه شدن آرتورشاه
این داستان مصور که از روی کارتون والت دیزنی نوشته شده، داستان معروف بیرون کشیدن شمشیر از سنگ توسط آرتور پادشاه افسانه ای انگلیس را به تصویر می کشد.
بخوانیدکتاب قصه کودکانه: فلوک دریانورد / داستان یک بچه اردک شیطون
فلوك، مرغابی کوچک، در حالی که خود را به چپ و راست تکان می دهد دنبال خواهر و برادرهایش راه می رود. امروز مادرشان آنها را به مرداب می برد. آب این مرداب خیلی تمیزتر از مرداب ده است.
بخوانید