داستان مصور کودکان

بیش از 600 قصه خاطره انگیز رایگان اینجاست.

قصه فانتزی کودکانه: راپونزل، دختر گیسو کمند

قصه فانتزی کودکانه: راپونزل، دختر گیسو کمند 1

یکی بود یکی نبود . در روزگاران قدیم دختر زیبائی بود بنام راپونزل . راپونزل از کودکی نزدیک جادوگر بزرگ شده بود . این جادوگر راپونزل را از پدر و مادرش دزدیده بود و چون خیلی بزیبائی او حسادت می کرد راپونزل رو توی یک برج بلند در وسط یک جنگل حبس کرده بود .

بخوانید

قصه کودکانه شنل قرمزی، دختر کلاه قرمزی

قصه کودکانه شنل قرمزی، دختر کلاه قرمزی 2

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود . در روزگاران قدیم دختر کوچکی بود که همیشه یک شنل قرمز مخمل می پوشید . این هدیه مادر بزرگش بود . هرجا که می رفت همه او را به هم نشون می دادند که: نگاه کنید اون شنل قرمزیه که داره میره.

بخوانید