داستان مصور کودکان

بچه ها! ما باید به حرف مامان و بابا و بزرگترها گوش بدیم. اگر گوش ندیم، ممکنه اتفاقی که برای دخترهای قصه ما پیش آمد، برای شما هم اتفاق بیفته. این قصه را بخوانید...

یک روز یک جوجه از تخم بیرون آمد. اما خیلی زشت بود. هیچکس او را دوست نداشت. اما جوجه نمی دانست که چه آینده قشنگی در انتظار اوست...

حسن پسری چوپان است.روزی حسن با یک مار برخورد می کند و کم کم با آن دوست می شود.اما بشنوید از روزی که حسن به مار نیرنگ می زند ...

«آزادی» نعمت بزرگی است. آزادی یعنی اینکه خودت بتوانی برای زندگی و سرنوشت خودت تصمیم بگیری و اختیار عمل داشته باشی. در این داستان، سگ قصه ما آزادی را بر اسارت ترجیح می دهد...

بچه ها! ما باید در تولید محصولات کشاورزی و غذایی «خودکفا» باشیم. یعنی خودمان کشاورزی کنیم و غذایمان را تولید کنیم، نه اینکه آن را از کشورهای خارجی بخریم...