دنیای کودکان

قصه کودکانه: خانم کفشدوزکی در زیر قارچ / جا برای همه هست

قصه کودکانه: خانم کفشدوزکی در زیر قارچ / جا برای همه هست 1

بهار بود و خانم کفشدوزک در جنگل گردش می‌کرد. از روی این برگ به روی آن برگ می‌رفت و برای خودش آواز می‌خواند. ناگهان چند ابر سیاه جلوی خورشید را گرفتند و هوا بارانی شد. خانم کفشدوزک به دوروبرش نگاه کرد تا پناهگاهی پیدا کند. یک قارچ کوچولو در چند قدمی‌اش بود.

بخوانید

قصه کودکانه: پری‌ های ته باغ / بالاخره یک دختر کوچولوی بانمک دیدم

قصه-کودکانه-پری‌-های-ته-باغ

باغ بزرگ و سرسبز بود. پر از گل‌ها و درخت‌های جورواجور. توی این باغ قشنگ، به‌جز آدم‌ها چند تا پری هم زندگی می‌کردند. یک روز پری بنفشه رو به پری پروانه کرد و گفت: «خیلی دلم می‌خواهد یکی از بچه‌های آدم‌ها را ببینم.»

بخوانید

قصه کودکانه: آمبولانس و مو فرفری / از کادر درمان تشکر کنیم

قصه-کودکانه-آمبولانس-و-مو-فرفری

جو راننده‌ی یک آمبولانس بود و آن را امی صدا می‌زد. روزی آن‌ها در خیابان بودند که ناگهان صدایی را از فرستنده‌ی امی شنیدند «توجه، توجه! دختری به نام سوزان در پارک جنگلی از یک بلندی افتاده و زخمی شده است. فوری او را به بیمارستان بیاورید. تمام!»

بخوانید